راهنمای گام به گام پناهجویی (طنز) - فصل دهم - دفتر آسام

شراگیم زند

بعد از اینکه خوب در خاک ترکیه دور هایتان را زدید و از اماکن دیدنی و جاذبه های توریستی لذت بردید، بد نیست سری هم به دفتر آسام سازمان ملل بزنید و درخواست پناهندگی خود را اعلام کنید...کسانی که از ایران به ترکیه آمده اند معمولا  با پدیده ای به نام "صف" در انواع و اشکال مختلف آن آشنایی کامل دارند و به لطف خدا همگی "صف شکن" بوده و برای توی صف زدن صاحب سبک و دارای بدنهای آماده و چقر می باشند... اما  در مقابل دفتر آسام پدیده ی دیگری وجود دارد که نام علمی آن "سوپر صف فشرده ی  چند لایه ی تقویت شده" است...میزان فشردگی این صف به حدی ست که اگر از بین دو نفر نخی را بخواهید عبور دهید در میانه ی راه این نخ گیر میکند و رد نمیشود... برای اینکه در دام این هیولای آدمخوار گرفتار نشوید بهترین کار این است که بین ساعت 3 تا 4 صبح  به دفتر آسام مراجعه بفرمائید تا شانس این را داشته باشید که در جلوی صف جایی برای خود دست و پا کنید...اگر به هر دلیل نتوانستید به این مهم نائل بیائید نگران نباشید...فراموش نکنید که تقریبا تمام افرادی که این دیوار چین انسانی را تشکیل داده اند سوری و یا عراقی هستند و شما با استفاده از قابلیتهای آریایی خود میتوانید به هر حال روشی برای نفوذ به میان آنها پیدا کنید...استفاده از تکنیکهای رایج توی صف زنی در ایران مثل "آقا من زنبیل گذاشته بودم" و "من جام رو سپرده بودم به یه آقایی و اون آقا الان نمیدونم کجا رفته" و یا تکنیکهای زنانه ای مثل "خمار کردن چشم برای جوان رعنای جلوی صف که دو تا نان هم برای شما بگیرد" در اینجا بی فایده است...من اینجا چند تکنیک رایج برای نفوذ در میان یک "سوپر صف تقویت شده" را به شما آموزش خواهم داد:

تکنیک زن حامله ی پا به ماه (مخصوص پناهجویان خانم) :
شما در این روش یک عدد بادکنک را به اندازه ی آبستنی هشت ماه و نیمه باد میکنید و زیر لباس خود قرار میدهید...موقع راه رفتن یک دست را به کمر بگیرید و پاها را هم حتی المقدور با فاصله از هم بردارید و تند تند اما کوتاه و مقطع نفس بکشید...به همین روش به جلوی صف بروید و اگر احیانا کسی اعتراضی کرد همانجا بنشینید و ادای وضع حمل در بیاورید و با این کار مردم را بترسانید...مطمئن باشید با این روش نفر اول وارد ساختمان آسام خواهید شد.
تکنیک مرد افلیج مادرزاد:
این تکنیک به کمی انعطاف بدنی نیاز دارد... روی زمین بنشینید...یکی از پاها را دور گردن خود بیندازید و با دست هایتان خودتان را روی آسفالت بکشید به گونه ای که ماتحتتان خرت خرت روی آسفالت کشیده شود...مطمئن باشید هیچ پدرسوخته ای با مشاهده ی این وضعیت رقت انگیز شما را به سمت انتهای صف راهنمایی نخواهد کرد.
تکنیک کودکان قد و نیم قد:
با دوستان و آشنایان خود هماهنگ کنید که برای روز مراجعه به آسام از گروه سنی نوزاد تا کودک پنج ساله هرچه میتوانند برایتان بچه جور کنند...توصیه کنید که از یک روز قبل به این کودکان آب و غذا ندهند تا حسابی محوطه ی روبروی ساختمان آسام را روی سرشان بگذارند...هر از گاهی بچه ها را روی جوب آب مقابل سرپا بگیرید و همانجا پای درختها برینانید...!مطمئن باشید مسئولین انتظامات سه سوت همگی شما را خارج از نوبت میفرستند داخل ساختمان که بیشتر از این گند به محوطه نزنید...!
این سه تکنیک ویژه برای دور زدن صف و نفوذ به داخل ساختمان آسام بود...دقت کنید که تکنیک کلاسیک "اجازه بدهید من بروم داخل و فقط یک سوال بپرسم" تکنیک منسوخی ست که به محض استفاده از آن با اردنگ شما را به ته صف راهنمایی میکنند...

به محض اینکه از شلوغی و هیاهوی جلوی آسام عبور کرده و وارد ساختمان شدید سیستم تهویه مطبوع، سکوت و پرسنل تر و تمیز آن به شما احساس آدم حسابی بودن میدهد...بر در و دیوار پیامهایی مبتنی بر اینکه شما یک انسان هستید و بر طبق فلان ماده ی کنوانسیون حقوق بشر بهمان حق را دارید به شما اعتماد به نفس میدهد...همینجور که دارید تابلو ها را مرور میکنید و منتظر نوبت خود هستید چشمتان میخورد به تابلویی که در آن تصریح شده است که به هیچ وجه پناهجویان افغان دردفاتر سازمان ملل در  ترکیه پذیرش نمیشوند... همینطور که دارید با این سوال فلسفی کلنجار میروید که چرا باید در اینجا هم تبعیض وجود داشته باشد شما را صدا میکنند...دختر خانمی به غایت محترم و یا آقایی در نهایت تشخص با زبان فارسی از شما دعوت میکنند بروید داخل اتاق و مشخصات و شرح حال خود را بگوئید...
هول نشوید...چیزهایی را که آماده کرده اید و کیسی را که میخواهید ارائه کنید اینجا از شما نمیخواهند...هی مدارک روی میز نچینید و قسم حضرت عباس نخورید وبرای تحت تاثیر قرار دادن طرف توی سر و مغز خود نزنید...این کارها مال روز مصاحبه است...اینجا فقط ثبت نام میکنند...یعنی عکسی از شما میگیرند، مشخصاتتان را ثبت میکنند، تاریخی برای مصاحبه ی اولیه تان تعیین نموده و شهری را نیز برای اقامت اولیه  به شما معرفی میکنند...
مهمترین و حساس ترین اتفاقی که در دفتر آسام میفتد تعیین شهر است...هر شهری در این مرحله برای شما تعیین شود تا پایان اقامتتان در ترکیه در همان شهر خواهید بود...و نکته  ی غم انگیز ماجرا اینجاست که شهرهای بزرگ و دیدنی ترکیه عموما در لیست انتخاب قرار ندارد...خانم و یا آقایی که ثبت نام شما را انجام میدهند لیستی از درب و داغان ترین شهرهای ترکیه را میگذارد جلویتان و شما باید از بین آنها  انتخاب کنید...فراموش نکنید شما پناهجو هستید و برای گردش و تفریح و خوش گذرانی به ترکیه نیامده اید...در انتخاب خود توجه داشته باشید که شهرهایی که اسمهای با کلاسی دارند لزوما شهرهای خوبی نیستند...پناهجویی در این مرحله موفق است که قبل از مراجعه به آسام لیست تمامی شهرهای ترکیه را در آورده باشد و زیر و بم همه ی آنها را بیرون کشیده باشد...البته برای اینکه زیاد هم ناامید نشوید باید عرض کنم زاغارت ترین شهر ترکیه امکاناتش از بیشتر شهرهای بزرگ ایران بیشتر است...بعد از انتخاب شهر تاریخ پیش مصاحبه را میگذارند کف دستتان...یک زمانی دو سه هفته بعد از ثبت نام، پیش مصاحبه صورت میگرفت اما امروز به لطف دولت اسلامی عراق و شام و هجوم آوارگان سوری و عراقی اگر زیر یک سال به شما تاریخ پیش مصاحبه بدهند شانس آورده اید...! این مدت طولانی در حقیقت اولین فیلتریست که سازمان ملل با آن بخشی از پناهجویان فیک را از پناهجویان واقعی جدا میکند...معمولا کسی که در ایران مشکل خاصی نداشته و فقط هوای اروپا و آمریکا به سرش زده است وقتی بداند یک سال باید در یک شهر دور افتاده در ترکیه بماند تا تازه از او بپرسند که مشکلش چه بوده، عطای فرنگ را به لقای زندگی پناهجویی می بخشد و برمیگردد سر خانه و زندگی خودش...!

لینک های مرتبط :

راهنمای گام به گام پناهجویی (طنز) - فصل اول - مرز

راهنمای گام به گام پناهجویی (طنز) - فصل دوم - تجهیزات

راهنمای گام به گام پناهجویی (طنز) - فصل سوم - پیدا کردن قاچاقبر

راهنمای گام به گام پناهجویی (طنز) - فصل چهارم - مذاکره با قاچاقبر

راهنمای گام به گام پناهجویی (طنز) - فصل پنجم - رد شدن پیاده از مرز

راهنمای گام به گام پناهجویی (طنز) - فصل ششم - عبور با اسب

راهنمای گام به گام پناهجویی (طنز) - فصل هفتم - خاک ترکیه

راهنمای گام به گام پناهجویی (طنز) - فصل هشتم - شوک فرهنگی

راهنمای گام به گام پناهجویی (طنز) - فصل نهم - نایت کلاب

+12
رأی دهید
-1

P.irani - سن دیه گو - امریککا
تکنیک نهائی هم اینه که وقتی پناهنده شدید، در بدو ورود اسم اصلی تون یعنی سکینه را تبدیل کنید به سنبل، سوگل، سوزان، نگار!
‌پنجشنبه 6 آذر 1393 - 11:35
biparva-jan - تهران - ایران
خفه شو بابا. مسخره.
‌پنجشنبه 6 آذر 1393 - 15:11
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.