خلعت می‌دهند، سیلی می‌زنند - بخش پنجم

 
خلعت می‌دهند، سیلی می‌زنند - بخش پنجم

در سلسله مقالات دهگانه‌ به ابعاد و وجوه حکومت جمهوری اسلامی پس از تحولات مابعد انتخابات دهم ریاست جمهوری و تحولات ماهوی در حکومت و دولت در ایران می پردازم. به اعتقاد نویسنده، جمهوری اسلامی پس از خرداد ۱۳۸۸ نظام سیاسی نوینی است که تنها عناصری از نظام پیشین را وام گرفته است: حکومتی دینی است اما با مشخصه‌ها و مولفه‌ها و روش‌هایی دیگر.
پس از زوال مشروعیت سیاسی حکومت جمهوری اسلامی، این مجموعه با بحران‌ کارآمدی خود نیز به شدت دست به گریبان است. در عرصه‌ بین المللی، ایران چهارمین قطعنامه‌ تحریمی و تحریم‌های یک طرفه‌ ایالات متحده، اتحادیه‌ی اروپا، ژاپن، کره‌ جنوبی، استرالیا و کانادا را دریافت کرده و مقامات حکومتی در برابر تحریم‌ها صرفا به «جایزه دادن به خود»، انکار، تهدید و ناسزاگویی می‌پردازند.

آنها همان طور که به ضرب و شتم معترضان در داخل می‌پرداخته‌اند، دول خارجی را نیز به سیلی خوردن نوید می‌داده‌اند: «من اینجا خطاب به بدخواهان ملت ایران می‌گویم که سر جایتان بنشینید و اگر رویتان را زیاد کنید ملت ایران به شما سیلی[ای] خواهند زد که راه خانه‌تان را گم کنید.» (ایسنا، ۱۲ تیر ۱۳۸۹)

در حوزه داخلی همه‌ آمارها و رخدادهای یک سال اخیر بالاخص پس از کاهش درآمدهای نفتی که علاجی موقت برای بسیاری از سوء‌ مدیریت‌ها بود حکایت از گرفتار آمدن حکومت است در چاه‌هایی که خود به حفر آنها مشغول بوده است. برخی بانک‌ها (بواسطه‌ دهها میلیارد دلار بدهی معوقه) و موسسات خدمات اجتماعی (مثل سازمان تامین اجتماعی) در حال ورشکستگی هستند و نرخ رشد اقتصادی به حدود نیم یا یک درصد کاهش یافته است. فرار مغزها و خروج سرمایه افزایش یافته و دولت با افزایش ۳۱ درصدی بودجه‌ نظامی امیدوار است بقای خود را تامین کند.

روش قاجاری مدیریت

مدیران این حکومت غیر از متهم کردن مخالفان و استکبار جهانی به کارشکنی و ایجاد مانع، برای مواجهه با مشکلات ناشی از عدم کارایی به برخوردهای خشن و تحقیر آمیز با مدیران میانی و رده‌های پایین مثل سیلی زدن به آنها متوسل شده‌اند.

پس از سقوط یک هواپیمای دیگر خطوط هوایی داخلی در مشهد و در جریان جلسه‌ کمیسیون مجلس با مسئولان امور حمل و نقل کشور، مدیر عامل سازمان هواپیمایی کشوری و معاون وزیر راه در جریان مشاجره با رئیس هواپیمایی تابان به صورت وی سیلی زد. (الف، ۵ بهمن ۱۳۷۶)

در جلسه بررسی مشکلات مردم خاوه (یکی از روستاهای بخش جوادآباد ورامین)، نماینده ورامین در مجلس نیز پس از درگیری لفظی با بخشدار به صورت وی سیلی زد. (جرس نیوز، ۲۶ دی ۱۳۸۸) این رفتارها از چه تحولی در نحوه‌ حکومت کردن در ایران و فرهنگ سیاسی آن در این دوره حکایت دارند؟

خلعت‌دهی منابع کشور

روش معمول شاهان ایران برای رتق و فتق امور در میان حلقه‌ خودی‌ها یا درباریان آن بود که در صورت رضایت از عملکرد افراد وفادار به آنها خلعت یا هدیه و جایزه می‌دادند و در صورت عدم رضایت آنها را مردود دانسته و از جمع نزدیکان بیرون می‌کردند.

راس نظام جمهوری اسلامی در دوران ولایت خامنه‌ای از همین مشی پیروی می کند. حکومت ولایت فقیه از این حیث، نوعی بازگشت به دوران قاجار و ماقبل مشروطه است. این وجه قاجاری در دوران پس از انتخابات دهم تشدید شد.

در حلقه‌ وفاداران به ولایت فقیه، افراد برای قربت دست و پا می‌زنند تا نزدیکی به بیت را ابزار برخورداری از رانت‌های حکومتی قرار دهند. کسانی که در دیدارهای رهبری حضور پیدا می کنند برای همین خلعت‌ها که امروز گاه به پروژه‌‌ها و قراردادهای چند میلیارد تومانی یا چند ده و چند صد میلیارد تومانی سر می‌کشند خود را در معرض انتقاد عمومی قرار می‌دهند.

نسبت مستقیمی میان قدرت و ثروت افراد در جمهوری اسلامی با قرب و بعد آنها از دستگاه ولایت فقیه وجود دارد. میزان، نحوه‌ اعطا، و دریافت‌کنندگان این خلعت‌ها و رانت‌ها نیز وابستگی کامل به اراده‌ رهبری و خوشایند و احساس وی دارد و از هیچ قاعده‌ای پیروی نمی‌کند.


حکومت آمرانه

اما ساختار دولت در ایران امروز بسیار پیچیده‌تر از دوران قاجار است و روحانیون و نظامیان دستگاه دولت را برای اداره‌ دیوانسالاری گسترده و پیچیده‌ی موجود و ساماندهی به امور یعنی ساکت نگاه داشتن مردم برای هرچه بیشتر منتفع شدن از منابع کشور نیاز دارند. این دستگاه نه به مردم بلکه به حاکمان غیر منتخب پاسخگوست.

در سازمان اداری دولت هر یک از مقامات پایین‌تر به مقام یا مقامات بالاتر پاسخ می‌دهد. این پاسخگویی نیز نه بر اساس وظایف مقرر و قانونی و به طور شفاف در عرصه‌ عمومی و با نتایج مشخص برای رفاه عمومی بلکه در تنازع قدرت میان مدیران رده‌های بالا، میانی و سطح پایین صورت می‌گیرد.

نتیجه‌ این نوع پاسخگویی به مقامات بالاتر که تنها به رابطه‌ رئیس و مرئوس و بر اساس احساس خطر از تنزل رتبه‌ مدیران انجام می‌گیرد (به علاوه‌ گستردگی فرهنگ خشونت در میان قدرتمندان نظام که عموما سولابق نظامی و امنیتی دارند) سیلی زدن مقامات بالاتر به مقامات پایین‌تر (به عنوان نماد تخفیف و تنبیه) به خاطر کارایی پایین دستگاه‌هاست.

بازخواست‌ها نیز نه به عزل مدیران نالایق بلکه به سیلی زدن ختم می‌شود. گردش نخبگان بر اساس رای و نظر مردم در سیاست ایران امروز غایب است. در این حال، نتیجه‌ عدم کارایی جایگزینی با مدیران شایسته نیست، تحقیر مدیران غیر شایسته است. کسانی که سیلی می‌خورند آن قدر خودی هستند که نمی‌توان آنها را کنار گذاشت اما نتایج اعمال آنها برای حکومت هزینه‌هایی دارد که باید با سیلی خوردن تنبیه شوند.

اگر خلعت‌دهی ولی فقیه بازگشت به روش قاجاری حکومت کردن است سیلی زدن نمایندگان مجلس و معاونان وزرا به مقامات پایین‌تر به خاطر فجایع و سوء مدیریت‌ها بازگشت به روش حکومت‌داری دوره‌ رضا شاه است. بدین ترتیب جمهوری اسلامی پس از سه دهه ادعای حکومت عدل علی و مدیریت جهان به روش‌های غیر انسانی و آمرانه‌دوره‌های حکومت‌داری پیشین در ایران رجوع کرده است.

سیلی زدن در ادبیات اقتدارگرایان

ادبیات دولت احمدی‌نژاد و هواداران آن مملو است از وعده و وعید سیلی زدن. رئیس دولت، رئیس مجلس و فرماندهان نظامی، مسئولان تبلیغاتی و مداحان مرتبط با حکومت بارها از سیلی زدن به گوش دشمنان و مخالقان نظام سخن گفته‌اند.

سیلی زدن از تهدیدهای همیشگی  محمود احمدی‌نژاد است: «بدخواهان منتظر سیلی باشند» (آینده، ۲۵ مرداد، ۱۳۸۸)؛ «ملت ایران سی سال با بزرگواری و کرامت با شما برخورد کرده است اما اگر دست از دخالت‌هایتان برندارید چنان سیلی به بدخواهان خود خواهد زد که راه خانه‌شان را گم کنند» (فرارو، ۲۵ مرداد ۱۳۸۸)؛ «ملت ایران در ۲۲ بهمن امسال با حضور با شکوه خود سیلی محکمی به صورت استکبار جهانی خواهند زد.» (حیات، ۱۲ بهمن، ۱۳۸۸) این ادبیات از آغاز در سخنان رهبران جمهوری اسلامی سابقه دارد. ‌آیت الله خمینی در اولین سخنرانی خود در بهشت زهرا اعلام کرد که توی دهن این دولت (دولت بختیار) می زند.

ادبیات نهادهای نظامی که ابتکار عمل سیاسی را در کشور دارند نیز مملو است از کلماتی که خشونت را ترویج می‌کند. سیلی زدن یکی از واژه‌های کلیدی در این ادبیات است. به عنوان نمونه مهم‌ترین فراز توصیف سپاه پاسداران از مراسم ۲۲ بهمن ۱۳۸۸ که توسط خود فرماندهان سپاه برنامه‌ریزی و اجرا شده بود آن است که «راهپیمایی ده‌ها میلیونی ۲۲ بهمن ۸۸ کوبیدن سیلی محکم نهایی بر چهره کریه دشمنان عنود و بدخواهان منافق بود.» (موج، ۲۲ بهمن ۱۳۸۸)

در ادبیات سیاسی اقتدارگرایان رقابت سیاسی وجود ندارد بلکه نزاع و جنگ در جریان است و غلبه‌ی یک جناح بر جناح دیگر با سیلی زدن همراه بوده است: «این طیف که در دولت نهم با چالش جدی مواجه شد ["ضد انقلاب جدید" که طول ۳۰ سال گذشته شکل گرفته و حرکت آن در دوره سازندگی شروع و در دوره اصلاحات به اوج رسیده] و سیلی محکمی خورده بود، در انتخابات دهم به میدان آمد و به دنبال بازسازی خودش بود و در نهایت به جریان فتنه انجامید.» (حیدر مصلحی، تابناک، ۷ خرداد ۱۳۸۹)

هواداران حکومت نیز هیچ دریغی از سیلی زدن به حتی نیروهای نزدیک به خود ندارند: "خداوند در انتخابات آینده به دکتر احمد توکلی و اصولگرایان حزبی، سیلی محکم و پرصدایی خواهد زد." (فاطمه رجبی، فرارو، ۲۵ مهر ۱۳۸۶) نتیجه‌ی این ادبیات در رفتار حاکمان جمهوری اسلامی و بالاخص دولت احمدی نژاد و نیروهای نظامی‌ای که این دولت را در دست دارند دیده می شود.

بواسطه‌ تبدیل شدن سیلی زدن به یک هنجار در رفتار سیاسی اعضای هیئت حاکمه است که مخالفان دولت احمدی‌نژاد در بخش دیگری از حاکمیت نیز به همین گونه اعمال دست می‌زنند. سیلی زدن محمد علی انصاری در سالگرد خمینی بر صورت نجار، وزیر کشور، از همین گونه اعمال است. (جزئیات جدید از روز ۱۴ خرداد، الف، ۲۱ خرداد ۱۳۸۹) رسانه‌های اقتدارگرا از عدم محکومیت این سیلی (در صورت صحت) از عدم محکومیت آن توسط اصلاح طلبان شکایت داشته اند در حالی که خود از کشتن و شکنجه‌ی معترضان همواره اظهار رضایت کرده‌اند.


خلعت دهی و سیلی زدن خود به خود اعمالی غیر قانونی و به ترتیب تبعیض‌آمیز و غیر انسانی هستند اما آنچه بیش از این اهمیت دارد نمایانگر بودن آنها از روندهای مدیریتی در نظام نوین جمهوری اسلامی است. در این نظام که مردم هیچ راه و روشی برای بیان آزاد و بدون هزینه و انتقال مطالبات خود به مقامات ندارند و خود حکومت نیز از روش‌های علمی برای ارزیابی عملکرد خود (مثل نظر سنجی) استفاده نمی‌کند و مدیران نیز بر اساس شایسته‌سالاری انتخاب نمی‌شوند تنها روشی که برای مدیران مافوق جهت اثبات اقتدار مدیریتی خود باقی می‌ماند تمسک به خشونت است.
مجید محمدی - جامعه شناس
کلاغ سیاه - ایران - تهران
از بالا به این خلق ا.. نگاه کردن هم لذتی داره . چقدر کوچک و حقیر دیده میشوند
دوشنبه 19 مهر 1389

Black Chador - امریکا - ولدن
پس بگید کشورداری با مدیریت سیلی. دنیا داره کجا میره و این ملاها دارن کجا میرن?
دوشنبه 19 مهر 1389

bavar88 - هلند - امستردام
وقتی از پس رهبری عزیز بر نمی ایید پس لطفا چرت ننویسد از دوره قاجار...الان هر ننه قهر کرده شده برای ما کارشناس....دنیایی شده...ههههههههه
دوشنبه 19 مهر 1389

hassan5 - ایران - تهران
حاکمان بی عرضه مسئولین بی عرضه و بی شخصیت را بر سرکار های بزرگ می گمارند.در زمان ناصرالدین شاه یک روز وزیری به وزیر دیگر گفت که امروز بهترین روز زندگی من است چون شاه بمن گفت قر...ق..مطمئنا مسئولی که سیلی میخورد و جواب نمیدهد همان قر...ق است
دوشنبه 19 مهر 1389

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.