عبدالکریم سروش: «مثنوی» مولوی قرآن به زبان فارسی است

از چهارشنبه ۱۰ دسامبر (۱۹ آذر) برای یک هفته، شهر قونیه صحنه رقص سماع و دف‌زنی دراویشی است که از سراسر جهان به ترکیه می‌روند تا در بزرگداشت مولانا در آرامگاه او حضور داشته باشند.

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی، مولانا و رومی، عارف، حکیم و شاعر بزرگ ایرانی بود که در قرن هفتم و در پانزدهم مهر سال  ۵۸۶ هجری شمسی در بلخ به دنیا آمد.

مثنوی، دیوان شمس، فیه مافیه، مکتوبات، مجالس سبعه آثار به جا مانده از مولوی است. مثنوی معنوی، در شش دفتر و ۲۶ هزار بیت، بزرگترین اثر عرفانی ادبیات پارسی است.

دکتر عبدالکریم سروش، فیلسوف و نظریه پرداز ایرانی می‌گوید، مثنوی معنوی «تفسیر قرآن نیست، بلکه قرآن به زبان فارسی است.»

این مولوی شناس برجسته، در گفتگویی با برنامه افق بخش فارسی صدای آمریکا که بخشی از آن روز چهارشنبه (۱۹ آذر) پخش شد، به بررسی شخصیت مولانا و آثار او پرداخت، و در پاسخ به این پرسش که رویکرد نظام اسلامی ایران پس از انقلاب ۱۳۵۷ به مولوی و مثنوی معنوی او چگونه بوده است، گفت هنوز عده کثیری از روحانیان ایران مولوی را نمی‌پسندند.

آقای سروش در توضیح، خلاصه‌ای از ماجرای برخورد آیت‌الله روح‌الله خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی با برنامه‌های تلویزیونی او درباره مولانا در دهه ۶۰ که منجر به توقف پخش آنها شد را بیان کرد و گفت «آقای خمینی خیلی مرید مولانا بود، ارادتمند مولانا بود ... اما من یک رشته دروس در باب مولوی و مثنوی در تلویزیون داشتم که به دستور آقای خمینی قطع شد.»

وی در ادامه، از دیدار علی خامنه‌ای، که در آن زمان رئیس جمهوری ایران بود، با آیت‌الله خمینی گفت که در آن درباره توقف پخش آن برنامه‌ها از تلویزیون صحبت شد و آقای خمینی تایید کرد که به دستور او بوده است و در توضیح دلیل چنین تصمیمی به آقای خامنه‌ای گفت «از وقتی که فلانی شروع کرد به اجرای این برنامه، از این طرف و آن طرف طومارها برای من می‌آمد برای قطع این برنامه، و من اعتنا نمی‌کردم ... تا وقتی که از فلان شهر، طوماری آمد؛ و من دیگر دیدم جای مقاومت نیست.»

به گفته دکتر سروش، آقای خامنه‌ای که از او نقل قول می‌کرد، نام آن شهر را ذکر نکرد، ولی او حدس می زده که منظور مشهد بود: «من می‌‌دانستم، و خودم شنیده بودم از قم هم طومارهایی رفته بود. خوب برنامه قطع شد و خود آقای خمینی هم نتوانست مقاومت کند.»

آقای سروش در ادامه می‌گوید «در جامعه ما هنوز کثیری از روحانیان مولوی را نمی پسندند؛ و یک دلیل خیلی ساده‌اش این است که (آثار او را) نخوانده‌اند ؛ چون خواندن کتاب مولوی به هر حال خیلی هم آسان نیست و خیلی باید دقت کرد.»

به گفته دکتر سروش «مولوی، عشقنامه است» و فضای آثار او فضایی دیگر است که با فضای کتاب‌های دینی فرق دارد و آدم باید آمادگی مواجهه با این کلام را داشته باشد.»

+71
رأی دهید
-50

karaji - گتنبرگ - سوئد
سروش جان ! خر چه داند قیمت نقل و نبات !!
شنبه 22 آذر 1393 - 19:11
فارسان - مرکزی - ایران
کتاب مثنوی کتابی است وزین که از درک و شعور آخوند بیرون است و مواردی را که در این کتاب طرح شده است بساط دین فروشی را کساد می کند!
شنبه 22 آذر 1393 - 19:47
paksan - آمریکا - آمریکا
اولین کسی که باعث شد من در اوج جوانی به موضوع ولایت فقیه و رهبر دینی و دیکتاتوری دینی و به اینکه انسان آزاد آفریده شده و نباید مثل دسته میمون ها دنباله رو و تابع یکنفر باشیم ،فکر کنم. واقعاً اون سخنرانیش که بسیجی ها و نیروهای حقوق بگیر سپاه،مواجب بگیران حوزه،امامان جمعه رو انقدر عصبانی کرده بود باعث شد شروع به تحقیق و خواندن مطالب هرچند سربسته روزنامه های اصلاح طلب آن زمان بکنم مثل توس. واقعاً آن شدت عمل سپاه و بسیج و امامان جمعه و صداوسیماخیلی کمک کرد به جوانهای16-17ساله و من که شک کنیم به حقیقتی که سالها زیر تبلیغات سنگین تنها رسانه همه گیر آن زمان یعنی صداوسیما بززگ شده بودند.یادمه در دبیرستان نود درصد همسن و سالانم در این باره سخن میگفتند و مشخص بود همه دنبال فهم این موضوع بودند واقعاً فشار تبلیغات انقدر بود که همه آن زمان فک میکردند ولایت فقیه معصومه و باید اطاعت کرد ولی سروش از جانش مایه گذاشت و من شخصاً بهش مدیون هستم که یادآوری کرد انسان بودنم را بندگی ما فقط برای خداست و نه هیچکس دیگر حتی پیامبر.
شنبه 22 آذر 1393 - 23:28
razmandeh - استکهلم - سوئد
اگه قرآن به زبان فارسی وجود داشت حتا یک نفر هم مسلمان در ایران باقی‌ نمی‌ماند !!!! هرگز پرسیدید چرا همه کتابهای دینی در کشورهای مختلف با زبان محلی و بومی خوانده میشود ؟؟؟ ولی‌ قرآن در ایران باید به زبان عربی خوانده شود ؟؟؟؟ چون اگر مردم از معنا و مفهوم واقعی‌ قرآن با خبر شوند یک شب دین ایرانیان عوض میشود
یکشنبه 23 آذر 1393 - 05:42
paksan - آمریکا - آمریکا
این مصاحبه خیلی زیبا بود واقعاً بی طرفانه و حیقیت روشن رو گفته بود. واقعاً لذت بردم لطفاً ویدئو کامل رو وقت بگذارید و نگاه کنید انقدر نکات درستی داره که از دست دادنش جبران ناپذیره. اولین چیز اینه که مولوی فرزند زمان خودش بود و هرآنچه گفته را باید بیاد داشته باشیم کال چه زمانی است یعنی اینکه آقایان مسائل و گفته ها و رفتارهای 1000 هزار سال پیش را برای امروز ما نسخه میکنند را باید نپذیرفت و این جزئی از خلقت انسان هستش.دوم درباره حقیقت و نگاه ادیان به انسان هست در آن دوران. سوم عدالت و عقل و اندیشه. چهارم مولوی و جنگ مذهب ها. بعد علت پیدایش خانقاه ها و بعد حسینیه ها. وجود حقوق بشر و نظام سیاسی و اجتماعی الان با دوران مولوی چه تفاوتی داشته. حقیقت وجودی شخصی بنام شمس در زندگی مولوی و حقیقت کاری که شمس با مولوی کرد تا او مولونا بشود. حتماً تا آخر نگاه کنید واقعاً دیدگاه شما به دنیا به مذهب و قدرت تغییر میکنه
یکشنبه 23 آذر 1393 - 05:56
agha_ehsan - تهران - ایران
قران در طول تاریخ باعث ساخت انواع داعش ها شده که با استناد به آیه های قران کشتار و ظلم کردن . کدوم کتاب یا جمله مولوی باعث آزار انسان دیگری شده ؟ آخه شماها چقد گاگول هستین !!؟
یکشنبه 23 آذر 1393 - 09:13
arzoye ensaniat - استکهلم - سوئد
تورو به خدا وسم فیلسوف را کثیف نکنید با گذشن روی این آشغالهای مذهبی‌،اینها ،گنجیها ۳۵ سال تبلیغ برای آخوند کردن،و باعث انقلاب شدن این مثلا روشن فکرهای ما،و رژیم شاه را دودستی تقدیم آخونده مفت خور دادن،ها فرار کردن آمدن جایی کیم۳۵ سال گفتن مرگ بر،،،،خجالت هم خوبه.
یکشنبه 23 آذر 1393 - 09:35
massoudoslo - اسلو - نروژ
مولوی و محمد . مثنوی و قران به هیچ عنوان قابل مقایسه نیستند.
یکشنبه 23 آذر 1393 - 10:18
بیدار58 - بایلسر - ایران
این کجا و ان کجا 0_O
یکشنبه 23 آذر 1393 - 14:52
payamak - منچستر - انگلستان
درود بر استاد ،بسیار عالی‌
یکشنبه 23 آذر 1393 - 17:37
titan - ایران - ایران
agha_ehsan - تهران - ایران/massoudoslo - اسلو - نروژ/بیدار58 - بایلسر - ایران. مطمئنم بدون شک تا بحال یک برگ از مثنوی رو نخوندید البته مقصر نیستید این مشکل تاریخی تمام ما ایرانیهاست
یکشنبه 23 آذر 1393 - 17:39
danial nabi - استكهلم - سوئد
چون فضیل رهزنی کو راست باخت /. زانک ده‌‌‌ مرده به سوی توبه تاخت / . و آنچنان که سامران فرعون را /. رو سیه کردند از صبر و وفا /. دست و پا دادند نه در جرم قود /. آن به صد ساله عباد ت کی‌ شود?. مولانا. ‏دسامبر
یکشنبه 23 آذر 1393 - 19:19
shahram73 - لندن - انگلیس
اگه کتاب تورات بخونید قسمت لاویان وداوران راحت می شه دونست که کتاب قران کوپی برداری شده و کار شیطان در کار بوده در واقح شیطان برای گمراه کردن انسانها از کلمات خو ب تورات استفاده میکنه که مردم باور کنند
یکشنبه 23 آذر 1393 - 22:06
بیدار58 - بایلسر - ایران
titan - ایران - ایران...زیاد مطمئن نباش
دوشنبه 24 آذر 1393 - 05:48
malekIT - ایران - ایران
بالاترین درجه ی سنی مذهب مولانا هست که از مفتی بالاتره و خیلی هم دوسش دارن دوستان با سواد بدونن که آقای مولوی به نوعی دیگر همون اسلام محمد رو بیان کردن.با عبارات دیگر.یک دوست بهایی مذهب امروز آیه ی 216 سوره ی بقره رو نشون من دادند و گفتن ببینید قرآنتون همش از کشتار حرف زده.گفتم قتال در اینجا به معنی جنگ هست چون در آیات قبل گفته شده با کسانی که با شما میجنگید جنگ کنید و ظلم نکنید... و حتی دو آیه بعد تر گفته ، کسانی که ازین کار دست میکشند مورد رحمت خدا هستند.داعشیان متاسفانه قرآن رو جمله جمله معنی می کنند در حالی که باید قبل و بعد هر آیه رو دید.....
دوشنبه 24 آذر 1393 - 09:01
massoudoslo - اسلو - نروژ
titan.ایران .ایران . عزیز اون قسمت حرفتون که میگید که ما ایرانیان درد نخوندن و کم سوادی و یا حتا بیسوادی داریم رو کاملا با هاتون موافقم و حرف حسابتون جواب نداره. در آخر فقط یه اشاره بکنم که در کامنت مختصر و کوتاه من اون بالا نوشتم: مولوی و محمد و ...قابل (مقایسه)نیستند و نگفتم شباهت ندارند !! دکتر سروش هم اصرار بر شباهت های مثنوی و قران دارد که در آخر اگر خواننده با ایمان مسلمانی آنها را با هم مقایسه کند هیچ چاره ایی ندارد جز به دنبال شباهت ها گشتن ،در غیر این صورت کل مشکل قران در مقایسه با مثنوی همان طور که گفتم این است که از یک سطح ادبی و معنوی برخوردار نیستند.اگر اینطور نبود دکتر سروش بجای اینکه عاشق مولوی باشد میآمد از طرق آیات قرآنی به نقد و برسی مولوی میپرداخت و در پی ردش بر میآمد که اینچنین نیست .
دوشنبه 24 آذر 1393 - 13:56
shirzan e irani - استکهلم - سوئد
1- این مصاحبه در برگیرنده مسائل سیاسی، عرفانی، تاریخی و معنوی میباشد، نظر دادن در موردِ این سخنان نیازمندِ فرصت بسیار و شکافتن همه جانبه است، آنهم در تفسیر شخصیتی‌ یگانه چون مولانا، اما بالأجبار تنها باید به آن نوک زد. /یقیناً آقای سروش محقق برجسته و کوشای مثنوی و غزلیاتِ دیوانِ کبیرِ شمس به قلمِ مولاناست ، اما ایشان به عنوانِ یک محقق نمی‌تواند در جایگاه یک سالک به معنویت مثنوی پی‌ ببرد مگر روشی‌ را برود که مولانا خود رفت و به گفته خودش : خام بودم, پخته شدم, سوختم. آیا در ظاهر عالم و مجتهدِ پر طمطراق و عارفِ واصلی چون مولانا را میتوان خام شمرد او که نزدِ پدری چون سلطان العلما از کودکی تربیت میشد و در محلی رشد میکرد که به خاطرِ موقعیتِ پدر از همه جا و همه اقشار در آنجا تردد داشتند و خود در حالی‌ از خامی قبل از طلوعِ شمس در زندگی‌اش دم میزند که چهار صد مرید به کمال رسیده تربیت و خداوندگار لقب گرفته بود و هر روز بر سرِ حضور در درس و مدرسه او از سویِ مشتاقان و سایر اقشار غوغا بود ، ...
دوشنبه 24 آذر 1393 - 16:18
shirzan e irani - استکهلم - سوئد
2- هم او که به گفته خودش از شش سالگی بر بالِ پروازِ فرشتگان به سیرِ آفاق و انفس می‌بردند, اگر اینها خامی ست پس پختگی و از آن فراتر سوختن چیست.مولانا با دیدنِ جوهر اصلی‌ خلقت و افرینش که همان عشقِ خدأیی ‌ست دریافت تمامِ مهارتی که در هر چیز به دست آورده مانندِ اژدهأیی ‌ست که مانع دستیابی به گنجِ حضورِ خداوند یا معشوقِ ازل و ابد است و اگر میخواهد در این دربار محرم شود و از اغیار نباشد اما او خود این اژدها را عمری نگهبانی کرده و قوی حال چگونه و با چه سلاحی ناتوانش کند خانه وجودِ او سرشار از خودیّت‌ها و منمیت‌ها, باید‌ها نباید‌ها , تشویق‌ها و تنبیه‌هاست که ابزارِ دست خامان ست , بود لبریز شده بود و او عآصی از این لبریزی و پر بودن بود و در خامی بسر می‌برد اینجاست که عاشقِ پاکبازی چون شمسِ پرنده مامورِ نجات و تحولِ او میشود تا در زمانی‌ مشخص آتش عشق را بر او فرو ریزد و خود نیز در این مأموریت بسوزد و خاکستر شود تا باز از جأیی دیگر سر بر آورد و عشق را شعله ور کند، ...
دوشنبه 24 آذر 1393 - 16:19
shirzan e irani - استکهلم - سوئد
3- از سویی به مولانا بیاموزد که مقصد اصل است و رسیدن به جوهر عشق و نه ابزار و وسیله آن که کسی‌ به نامِ شمس است، اینجاست که مولانا در پی‌ این عشق چنان پخته میشود که میسوزد و با این سوختن از خودی خود رها میشود، در موردِ توقفِ تقریرِ دو ساله مثنوی توسطِ حسام الدّین، مولانا هم در حال گذرانِ مراحل و تجاربِ جدید است تا در حفاری عمیق ترِ چاهِ نفس که باعث گل آلود و کدر شدنِ سرچشمهٔ زلال وجود شده منتظر شفاف شدن آنست تا هر ذره ناخالص ته نشین شود که سخنش سخت خاک الود به نظر می‌‌آید و به خاطرِ تیرگی آب به خود امر می‌کند سر چاه طبع را ببند تا خدایش باز صاف و خوش کند چرا که می‌داند این کار تنها با همتِ خودش میسر نیست و نباید اختیارِ عشق را خود بدست گیرد بلکه باید آن را به عقلِ کّل یا دانایِ مطلق بسپارد، تا اینکه خودش را هم که با مشغولیت‌هایِ نفسانی آبِ این چاه را تیره کرده صاف و زلال کند،
دوشنبه 24 آذر 1393 - 16:20
shirzan e irani - استکهلم - سوئد
4- در جأیی که مشغولیت‌هایِ نفسانی از ضروریات است , به همین خاطر شمس به او تأکید می‌کند آموخته‌هایش را دور بریزد، چرا که سدِ راهِ او هستند شمس استادی کامل است که جنسِ راه را به او شناسانده به همین خاطر بعد از دو سال با تجارب تازه و تازه نفس تر در همان مسیر بی‌ حضورِ ظاهری شمس ادامه راه میدهد ، او صبر کردن را در این راه به خود یاد آوری و نفیِ شتاب می‌کند چون از صبر است که گشایش و پیروزی بدست میاید از سویی این قافله عشق باید تواما و جمعی حرکت کنند حسام الدّین در راهِ امتحان و محک و سازندگی خود از رنج مرگ و فراقِ همسر است تا آماده ادامه سفر به همراهی قافله در این راهِ پر خوف و خطر شود ، / چله نشینی در اسلام منکوب نیست ، بلکه به تشخیصِ شمس طریقِ مولانا نبود، مولانا فقط با آلات و ادواتِ موسیقی‌ به وجد و سماع نمی‌آمد، در وجودِ او ذره ایی که حتی اجرام را به سماع و حرکت به دورِ شمس یا خورشید آورده شکوفا شده بود و این ندایِ آهنگین را از همه جا میشنید حتی از صدای پتک صلاح الدّین زرکوب که بر سندان میزد و ساعتها تا تاریکی‌ هوا با آن بی‌ خویش سماع میکرد، ..
دوشنبه 24 آذر 1393 - 16:25
shirzan e irani - استکهلم - سوئد
5-به همین خاطر است که وقتِ سماع خود را در نماز و عبادت می‌بیند، در موردِ قرآن و مثنوی معنوی که به حق و به تائیدِ پیامبرِ اسلام قرآنِ فارسی‌ است مطلب را نمی‌توان با نوک زدن جمع کرد تنها می‌توان به این اشاره کرد که مولانا اسرارِ قرآن را بر اهلش گشود، که نشانگرِ این است قرآن به خاطرِ عربی‌ بودنش اهمیت ندارد بلکه برای مضمونِ اصلی‌ آن است که هدفِ خداوند از خلقتِ ادم بود ، / .اگر خمینی به مولانا ارادت داشت وجودش سرشار از نفرت نبود که اینهمه جنایت کند او به سیاست ارادت داشت/ سر دسته طومار نویسان از مشهد آخوند خامنه ایی بود , نا‌نِ این نظام با شناختِ مولوی‌ آجر میشد،/ مولوی‌ در خراسانِ بزرگ به دنیا آمد جأیی که بزرگانی چون عطار ، فردوسی ، خیام ، اخوانِ ثالث ، استاد شجریان ، مشیری و و و از آن برخواستند، بلخ در محدوده خراسان بود و مولانا در آنجا بدنیا آمد حدودِ هفت قرن قبل از جدا شدنِ افغانستان و در هیچ جایِیِ با گویشِ افغان شعر نگفته ، هر گردی که گردو نیست ، هر کس که ریش داست که بابایتان نیست ...
دوشنبه 24 آذر 1393 - 16:33
shirzan e irani - استکهلم - سوئد
6-. و زیرِ لوایِ فارسی‌ زبانان باز شیطنت‌هایِ خود را بکنید , ما همان گونه که مولانا خود را متعلق به نا کجا اباد می‌داند به احترامِ بین المللی بودنِ ایشان او را تنها متعلق به خود نمیدانیم اما اصل را زیرِ سوال نبرید.اما اجازه نمیدهیم اصل را زیرِ سوال ببرید و ایران را زیر مجموعه نشان دهید , خود شرمنده نمیشوید.
دوشنبه 24 آذر 1393 - 16:34
paksan - آمریکا - آمریکا
malekIT - ایران - ایران .. بهایی ها یک شاخه از همین اسلام هستند و جالبه شما اینا رو از اسلام جدا میکنید. به همون نسبت که ملاهای قم از بهایی ها بدشون میاد و فک میکنند آنها برای خودشون یک تفسیر جدید از اسلام درست کردند سنی ها هم دقیقاً همین تفکر را نسبت به شیعه ها دارند و معتقد شیعه ها برای خودشون یک تفسیر جدید از اسلام و قرآن درست کردند. پس بیخود موضوع را نپیچون هم این فرقه ها و فرقه بازی ها فاسد هستند و همش بیزینس هستش اگر توانستی از این بیزینس ها خارج بشه و اسلام واقعی و پیام محمد رو بگیری مسلمانی وگرنه مثل یک میمون دنباله رو بیزینس این فرقه ها هستی فرقی نداره شیعه سنی شش امامی حنفی شافعی بهایی و.. این دین آمده که انسانیت رو آموزش بده ولی اینها برای خودشون گروه درست میکنند و میلیون ها نفر آنها به فراخور درجه آنها تمام عمر می خورند و میخوابند و بیزینس راحت میکنند
‌سه شنبه 25 آذر 1393 - 03:43
فراوانی - قطر - قطر
خداییش من قرآن زیاد میخونم مثنوی هم میخونم به جان خودم من 30 سال پیش این موضوع را فهمیدم که مثنوی قرآن به فارسی است ولی از ترسم به کسی نگفتم شما هم اگر داستان اون کنیز وکدو را برید بخونید میفهمید چی میگم
‌سه شنبه 25 آذر 1393 - 13:55
shirzan e irani - استکهلم - سوئد
در اشاره به زبان پارسی و توسل به عربی‌ به خاطرِ قواعد کامل و باز بودن دستِ او در تنظیم قافیه‌هاست که همواره از آنها فراری بوده چرا که اشعارش را در پروازِ روح و عروجِ آن میگفته و وصل شدن به علومِ زمینی‌ و قواعد پایِ او را می‌‌بسته، اما بعد می‌گوید زبانِ عشق از صدها زبان بالاتر و گسترده تر است و تمامِ آدمیان را در بر می‌گیرد / استفاده کلماتِ رکیک توسطِ او در بعضی‌ اشعارش به خاطرِ برداشتن حجاب از رویِ نفس و شکستن تابو ادبِ ظاهری ست، او نفس را از روح جدا نمی‌بیند و جلوه‌هایِ هر دو را می‌‌نمایاند او سعی‌ در باز گشأیی دارد نه پوشاندن برایِ خوش آمد یا سرزنش خلق، وقتی‌ شاگردی شمس را می‌پذیرد در اصل تمام تابو‌ها را میشکند / افرادی که هنوز وجودشان بکر بوده و با محفوظات و القائات پر نشده جذبِ مولانا میشده اند و این برایِ تمامِ دوران است ، هر کس توان و جنبه تابشِ چنین انواری از جاذبه و عشقِ الاهی ندارد که بتواند وجودش را مانندِ نی‌‌ خالی‌ کند تا دم معشوق ازل و ابد در آن بدمد,..
‌سه شنبه 25 آذر 1393 - 20:38
shirzan e irani - استکهلم - سوئد
.. کز‌ هزاران طالبند و یک ملول ( ملول = فسرده دم ، هوشیارِ استدلال , دلیل و برهان) , از رسالت باز می‌‌ماند رسول، ( رسول در اینجا حاملِ عشق یا خودِ او که نقطه مقابلِ فسردگی و دم سردی است) ./ آسبِ خود را آی‌ رسولِ آسمان ( آسب مرکبِ روحِ است که رسولِ ِ عشقِ آسمانی را حمل می‌کند) بر ملولان منگر و اندر جهان ( اندر جهان میتواند دو معنی داشته باشد ۱ - تأکید بر ننگرستین اندر جهان یا دنیا یا ملولان چسبیده به به قوأعدِ زمین و دور از آسمان , و یا به معنی جهاندن آسبِ در میان به معنایِ جهش , سرعت و تاخت است ). / فرخ آن ترکی‌ که استیزه نهاد( فرخنده باد ترکی‌ که رسمِ ستیزه گری با ملولان را نهاد یا در آینده بنهد ، احتمالِ اشاره به ترک ممکن است اشاره به شمس باشد، عشقی‌ که شمس به او و او به شمس دارد از نظرِ او و به واقع در همه دوران وجود دارد) آسبِ خود در خندقِ آتش جهد ( تشبیهِ جهیدن از خندقِ پر آتش به برجستن از میانِ ملولان است) ./ ....
‌سه شنبه 25 آذر 1393 - 20:38
shirzan e irani - استکهلم - سوئد
...گر پشیمانی بر او عیبی کند ( اگر پشیمانی به خاطرِ این کارِ خطیر بر او دودلی یا شماتتی پیش آورد ) اول آتش در پشیمانی زند ( ابتدا باید کارش سوزاندن و نابودی پشیمانی باشد که به ابتدا شعر اشاره دارد و نهیبِ به خود برایِ توقف نکردن در احوال ملولان و برجستن از بین آنها به خاطرِ گیر نیفتادن در احوالشان ). / خود پشیمانی نروید از عدم ( پشیمانی هرگز از عدم یا در زمانی‌ که همه چیز هنوز در سکون بود شکوفا نمی‌شود و از عدم سویِ ما روان نمی‌گشت) چون ببیند گرمی‌ صاحب قدم ( اگر میدید و یا ببیند گرمی‌ یا زنده شدن به عشق را از سویِ کسی‌ که ثابت قدم است و عزمش جزم ) .
‌سه شنبه 25 آذر 1393 - 20:38
shirzan e irani - استکهلم - سوئد
در مورد تائید پیامبر بر مثنوی و شوقِ ایشان از تقریر آن ، در عالم رؤیا بر مولانا بوده.
‌سه شنبه 25 آذر 1393 - 20:41
shirzan e irani - استکهلم - سوئد
paksan - آمریکا - آمریکا -نظر بهائیان این نیست آنها دین و پیامبرِ خود را جدا و مستقل می‌دانند, در حالی‌ که از قرآن و تعالیم عرفا بهره میبرند و پایه ائین‌شان بر مبنایِ عربی‌ ست، روش مولانا و دیگرِ عرفا مانندِ ظاهرِ ادیان بوده که همه در تائید و تکمیل هم آمده اند نه ردّ و انکار و یا بدعت گذاری،
‌پنجشنبه 27 آذر 1393 - 16:11
shirzan e irani - استکهلم - سوئد
اگر مولانا با رباب سماع می‌کند کاری بر خلاف دین انجام نمیدهد او این کار را بر خلافِ شریعت یا پوسته دین انجام میدهد ، کاری که خداوند خود در قرآن انجام میدهد و تائید این عمل را مولانا در این مصرع می‌گوید که ما ز قرآن مغز را برداشتیم پوست را بهرِ خران بگذاشتیم، کاری که نظام با ایرانیان می‌کند و میخواهد آنها را مانندِ حمار به پوست مشغول کند ، مولانا اما عقیده دارد لیاقتِ انسان که نه حمار مغز و میوه است نه پوست , ایرانیان از ابتدا تاریخ این انسانیت و بلوغ را نشان داده اند ، این است که لیاقت انسان بودن و ماندن در آن را دارند چرا که سابقه جهالت ندارند.سلمان را ببینیم , برای پیامبر فرهنگ و تمدن به ارمغان میبرد و از مشاورانِ اصلی‌ او میشود، حال به هم نژادِ پیامبر و هم وطن و هم زبانِ او عمر خلیفه دومِ اهلِ سنّت بنگریم که با شمشیرِ آخته برایِ قتلِ پیامبر میرود ، منطقِ او در چشمانش و تجربه شخصی‌ خود نهفته است تا نبیند و آن را حس نکند ایمان نمی‌‌آورد، چون حضورِ فیزیکی‌ بت را می‌دیدند آن را میپرستیدند,...
‌پنجشنبه 27 آذر 1393 - 16:32
shirzan e irani - استکهلم - سوئد
.. اما امام علی‌ از ده سالگی پیامِ خداوند را متوجه میشود جنسِ ایمانش از جنسِ ایمانِ سلمان است و فراتر از آن که در آن جامعه بت پرست چنین نگاهی‌ دارد و اولین فردی میشود که به پیامبر ایمان میاورد، به همین خاطر هم در بینِ ایرانیان محبوب و الگو ست، چون از جهالت و جاهلیت دور است , امام علی‌ چقدر از شریعت می‌گوید ! ، در مقایسه با طریقتش هیچ، اما به عنوانِ قاضی القضات از قانونِ شرع اسلام که به قانون ملی‌ و حکومتی مبدل شده تمکین ذره ایی در آن کاهلی نمیکند چرا که به آن گونه جامعه حکومت می‌کند ، جامعه ایی که در همه چیز خشک ، متعصب ، بی‌ گذشت و قبیله و قبیله بازی است، آن جامعه که به اندک دلخوری دو قبیله سالیانِ سال با هم خون و خون ریزی یا دشمنی میکردند، دست بریدن و شلاق زدن و غیره در اینگونه جامعه مانندِ شکلات و عسل بوده و کلا هر چه جدی تر و خشن تر برایِ آن جامعه مقبول تر ,...
‌پنجشنبه 27 آذر 1393 - 16:33
shirzan e irani - استکهلم - سوئد
.. اما امام علی‌ باز هم با روشِ طریقتِ خود آن را انجام میدهد نه تنها شرع خشک و عاری از هر گذشتی و مخصوص آن جامعه , اما به همین خاطر بعدِ فوتِ پیامبر جامعه کسانی‌ را پذیرا میشود که کاریزمایِ اینگونه خشونت گری و یا سر سفیدی جایگاه قبیله و قبیله بازی داشته باشد.
‌پنجشنبه 27 آذر 1393 - 16:33
کوروش مهری - یزد - ایران
بیخود واسه قرآن اعتبار درست میکنی.قرآن جز یه مشت داستانهای خرافی(داستان نوح و یونس و یوسف...)،واسطه گری واسه زنبارگی(سوره تحریم)یه مشت مراسم خرافی(حج و نماز و روزه)یه سری وعده دروغ(بهشت و جهنم)و.. نیست!!
‌پنجشنبه 27 آذر 1393 - 18:15
titan - ایران - ایران
بیدار58 - بایلسر - ایران. کمی بیشتر از زیاد مطمئنم///. massoudoslo - اسلو - نروژ مسعود عزیز منظور من ارادت زیاد مولانا به پیامبره که در مثنوی ابیات زیادی در این باره موجوده //. ا
‌پنجشنبه 27 آذر 1393 - 22:08
titan - ایران - ایران
ین واسه کسایی که میگن مثنوی رو با قران مقایسه نکنید در حیرتم این به اصطلاح روشنفکران یک بیت از مثنوی نخوندند کسایی که کامنت دادن قران اینطوریه مثنوی اونطوریه : . بر هوا تأویل قرآن میکنی*** پست و کژ شد از تو معنی سنی/. چون تو در قرآن حق بگریختی***با روان انبیا آمیختی /. هست قرآن حالهای انبیا***ماهیان پاک بحر کبریا/. همچو قرآن که بمعنی هفت توست***خاص را و عام را مطعم دروست/. حکمت قرآن چو ضاله مؤمن است***هر کسی در ضاله ی خود موقنست/. آن اساطیر اولین که گفت عاق***حرف قرآن را بد آثار نفاق/. گر ز قرآن کس نبیند غیر قال***این عجب نبود زاصحاب ضلال/. گر زقرآن نقل خواهی ای حرون***خوان جمیع هم لدینا محضرون/. گر چه قرآن از لب پیغمبرست***گرکه گوید حق نگفت او کافر است/. هین بخوان قرآن ببین سحر حلال***سر نگونی مکر های کالجبال/. حق تعالی داد میزان را زبان***هین زقرآن سوره ی رحمان بخوان/. هر که کاه و جو خورد قربان شود*** هر که نور حق خورد قرآن شود/. در نـُبی فرمود کین قرآن زدل***هادی بعضی و بعضی را مضل /
‌پنجشنبه 27 آذر 1393 - 22:10
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.