حکم قصاص قاتل افسر پلیس تایید شد
فرهیختگان :حکم قصاص مردی که افسر پلیس را به قتل رسانده بود دیروز در دیوان عالی کشور قطعی شد. همدستان این مرد نیز به زندان و تبعید محکوم شدند.
بیستوهفتم اردیبهشت 91 زن جوانی با اداره آگاهی فیروزکوه تماس گرفت و کمک خواست. این زن گفت که شوهر 39 سالهاش به نام رامین که افسر پلیس است دیشب برای پیگیری یک پرونده از خانه بیرون رفت و دیگر بازنگشت. «همهجا را دنبال او گشتهام، اما خبری از شوهرم نیست و گوشی موبایلش هم خاموش شده است. میترسم بلایی سرش آمده باشد.»
در حالی که تلاش برای افشای راز ناپدید شدن این مرد آغاز شده بود، پلیس خودروی او را رها شده در حاشیه خیابان یافت. بدن نیمهجان رامین نیز که آثار ضرب و جرح روی صورتش نمایان بود، روی صندلی عقب خودرو رها شده بود. این مرد به بیمارستان منتقل شد و پزشکان اعلام کردند وی بر اثر برخورد جسم سخت به سرش در حال اغماست. در حالی که شواهد نشان میداد کارت عابربانک این افسر پلیس به سرقت رفته است، تلاش برای ردیابی متهم یا متهمان آغاز شد، اما پلیس به نتیجهای نرسید.
109 روز از این ماجرا گذشته بود که رامین روی تخت بیمارستان تسلیم مرگ شد. به این ترتیب تحقیقات وارد مرحله تازهای شد و پلیس به بررسی مکالمات تلفنی قربانی پرداخت.
شواهد نشان میداد رامین چندینبار با موبایل زنی به نام شکیلا که همسر یک متهم تحت تعقیب بود تماس گرفته است. با به دست آمدن این سرنخ، شکیلا 29 ساله بازداشت شد.
این زن سعی داشت خود را از ماجرای مرگ رامین بیاطلاع نشان دهد، اما وقتی فهمید پرینت مکالمات تلفنی دستش را رو کرده، لب به بیان حقیقت گشود. این زن گفت: «شوهرم حامد معتاد و خلافکار است. او مدتی پیش به جرم حمل مشروب بازداشت شد و رامین افسر رسیدگیکننده به پروندهاش بود. شوهرم کینه رامین را به دل گرفته بود، اما پس از آزادی از زندان بار دیگر دست به خلاف زد و این بار هم رامین رسیدگی به پروندهاش را برعهده گرفت. شوهرم نمیخواست این بار هم به دام پلیس بیفتد، اما رامین از من خواسته بود تا به محض اینکه خبری از مخفیگاه شوهرم به دست آوردم به او اطلاع دهم.
به همین خاطر شوهرم میخواست این افسر پلیس را ادب کند. او مرا مجبور کرد تا با نقشه از پیش طراحی شده با رامین تماس بگیرم و برای دادن اطلاعات تازه از شوهرم، او را به خانهمان بکشانم.
وقتی رامین به خانهمان آمد شوهرم و دوستش بهروز به یکباره به او حمله کردند. شوهرم با چوب چند ضربه به سر و صورت افسر پلیس زد. من دیدم بهروز هم با نانچیکو ضربهای به صورتش کوبید. آنها سپس بدن نیمهجان افسر پلیس را با خودشان بردند و تلفنی به من گفتند آن را در حاشیه خیابان رها کردهاند.»
به دنبال اظهارات این زن، حامد و بهروز کمتر از یک هفته بعد در مخفیگاهشان در جاده فیروزکوه بازداشت شدند و به جنایت کینهجویانه اعتراف کردند.
به دنبال بازسازی صحنه جرم کیفرخواست صادر و به شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در نشست رسیدگی به این پرونده که به ریاست قاضی عزیزمحمدی و با حضور چهار مستشار تشکیل شد متهمان در حالی پای میز محاکمه ایستادند که اولیای دم برای آنها اشد مجازات خواستند.
در پایان آن نشست هیات قضایی وارد شور شد و حامد را به قصاص و 74ضربه شلاق محکوم کرد. بهروز نیز به جرم معاونت در قتل به 15سال زندان و دو سال تبعید به نیکشهر محکوم شد. هیات قضایی شکیلا را نیز به چهار سال زندان محکوم کرد. دیروز این رای در شعبه هفتم دیوان عالی کشور مهر تایید خورد و قطعی شد. به این ترتیب حامد در صورت ناتوانی در جلب رضایت اولیای دم، در یک قدمی چوبه دار خواهد بود.