مصاحبه با دکتر امینی در آستانه سقوط شاه: در سال 1354 به شاه پیغام دادم کشور در حال انفجار است

پارسینه: این یکی از خواندنی ترین مصاحبه های مقامات بلند پایه دوران شاه، پیش از سقوط کامل رژیم اوست. این مصاحبه در مجله سپید و سیاه سال 1358 منتشر شده است.

نخست یک خبرنگار خارجی که فارسی خوب صحبت می کرد، مصاحبه را چنین آغاز کرد:

- جناب آقای دکتر امینی، با توجه به این که سالها در سیاست این کشور وظایف مهمی به عهده داشتید و در سال 1340 در یکی از روزهای بحرانی کشور به مقام نخست وزیری رسیدید و توانستید با اقدامات خود بر آشوبی که کشور را فراگرفته بود مسلط شوید، ضمنا با آگاهی از این موضوع که در ماه های آخر تا آخرین روز که شاه کشور را ترک کرد از مشاورین نزدیک او بودید، به نظر شما چه چیزهایی باعث شروع نهضت و اوج گیری انقلاب شد، آن هم در زمانی که بسیاری از سیاستمداران خارجی ایران را جزیره ثبات می نامیدند و زیاد شدن درآمد نفت باعث شده بود وضع مردم از نظر مالی بهبود پیدا کند و دارای رفاه نسبی شوند.

دکتر امینی با لهجه خاصی که نسل های گذشته با آن آشنایی دارند و با توجه به این که او همیشه، چه در هنگام سخنرانی در پشت میکروفون، چه موقع مکالمه دو نفری، با صدای بلند و تند تند حرف می زد و دائم در میان صحبت طرف را «آقا» می نامید و دنباله کلمه «آقا» را هم می کشید، چنین پاسخ داد:

- بنده «آقا» در جواب حرف های شما که سؤال اغلب مردم ما هم هست باید بگویم، از چندین سال قبل از این وضع را پیش بینی می کردم. وقتی هم که درآمد نفت به طور غیر منتظره ای زیاد شد و دیدم دولت به جای صرفه جویی و صرف درآمدهای نفت در کارهای تولیدی شروع به دست و دلبازی های بی مورد و افزایش واردات و خرید اسلحه کرده، به شدت نگران اوضاع شدم. آقا! حتی در سال 1354 به اعلیحضرت پیغام دادم، اوضاع کشور به حد انفجار رسیده و اگر اقدامات حادی صورت نگیرد همه چیز منفجر خواهد شد.

وقتی وضع مالی مردم خوب شد و تمام روز را در فکر تامین آب و نان و اجاره مسکن و مشکلات دیگر نبودند، طبیعی است که به خود بیایند و به فکر کمبودهای دیگر بیفتند. دستگاه می باید برای این موضوع فکری می کرد آقا. آن روزها کمبود بزرگ مردم نداشتن آزادی بود، غیر از آن از دستگاه های امنیتی وحشت داشتند که هر وقت هر کس را می خواستند می گرفتند. پس کشور برای قبول یک نهضت بنیادی آمادگی داشت.

مساله دوم این بود که درآمد به طور عادلانه تقسیم نمی شد. به اکثریت مردم مقداری می رسید، در حالی که یک اقلیت فاسد بیشترین درآمدها را به خود اختصاص داده بودند. برای نمونه همسر یک سناتور کارخانه دار ششصد هزار تومان به یک مجله زنانه داد که 24 ساعت از زندگی او را از هنگام بیدار شدن از خواب و صرف صبحانه و رفتن به خرید، به سلمانی، به خیاطی، به استخر، و به مهمانی با لباس های آخرین مد و جواهرات گرانبها چاپ کند. اگر در فرنگ از این کارها می کنند، تاثیر منفی ندارد، چون اولا کسی با یک فرمان یا دادن پول به حزب سناتور نمی شود آقا.

 هیچکس هم بدون حساب و کتاب در عرض مدت کوتاهی با هیچ و پوچ به ثروت نمی رسد. در ضمن در آن سال ها یک نسل از جوانان به وجود آمده بودند که تحت تاثیر تبلیغات مذهبی که زمینه آن از چندین سال قبل در کشور فراهم شده بود از محیط مادی و بی بند و باری در کشور به ستوه آمده بودند.
می دانید آقا! در اروپا و آمریکا هم دلزدگی از محیط مادی و گرایش به مذهب و مسائل معنوی رو به رشد است. این جوانان با آن که از بهبود وضع اقتصادی کشور متنفع می شدند، اما فقط به آن قانع نبودند و توقعات و انتظارات بیشتری داشتند.

در سال 1354 با توجه به اوضاع روز، به شاه پیغام دادم کشور در حال انفجار است. اگر اعلیحضرت می خواهند کشور دچار تحول نشود باید فورا دست به اقدامات حادی بزنید؛ و به عنوان نمونه پیشنهاد های زیر را به اطلاع ایشان رساندم:

1- انحلال حزب رستاخیز
2- انحلال مجلسین شورا و سنا
3- توقیف دست کم 1500 نفر از مقامات بالای سیاسی و اقتصادی که در نظر مردم به فساد و سوء استفاده های کلان مادی مشهور هستند.
4- فرستادن عده زیادی از افراد خانواده سلطنتی (بجز طبقه اول) به خارج از کشور. اینها بیشترشان به علت نفوذی که از طریق نزدیکی به مقام سلطنت داشتند، در کارهای مالی و اقتصادی دخالت می کردند آقا، و بیشتر مزایده ها و مناقصه ها نصیب آن ها و شریک هایشان می شد.

5- انتخاب یک نخست وزیر مورد احترام و اعتماد مردم و دادن امتیاز کامل به او.

اما آقا! عکس العمل اعلیحضرت به این پیشنهاد ها که به خاطر مصالح کشور و منافع خودشان داده بودم، این بود که به روزنامه ها دستور دادند مقالاتی علیه من بنویسند، به طوری که مطبوعات هم که از پیشنهادهای من مطلع شدند و موافق آنها بودند جرات نکردند اسم مرا بیاورند، چه رسد به آن که از نظریات من دفاع کنند تا سرانجام شد آنچه می بایستی بشود، به طوری که خودشان هم درک کردند آنچه که در کشور روی داده یک انقلاب است.

وقتی کار بالا گرفت آقا! اعلیحضرت یک روز مرا به کاخ سلطنتی خواستند و سئوال کردند:

- حالا چه باید کرد؟
عرض کردم:
- سه سال پیش خدمتتان پیغام فرستادم این حزب رستاخیز را که نظر مردم نسبت به آن از حزب های دولتی «ملیون» و «مردم» هم بدتر است منحل کنید. مجالس فرمایشی را که اعضای آن نماینده مردم نیستند تعطیل کنید. رجال فاسد و بد نام را محاکمه کنید. یک نخست وزیر مورد اعتماد مردم را روی کار بیاورید.

اعلیحضرت در جواب من می دانید چه گفتند آقا؟ گفتند:

- تو می خواستی با استفاده از فرصت به دست آمده، دکتر مصدق بشوی یا مثل قوام السلطنه همه قدرت ها را در دست بگیری؟

عرض کردم:

- قربان، اگر هم آنچه می فرمایید درست باشد، مگر دکتر مصدق چه می گفت جز آنکه به شما می گفت: «اعلیحضرت، شما فقط سلطنت کنید، کار سیاست را به ما واگذار کنید. اگر ما اشتباه کردیم، ما را می توانید عوض کنید، اما اشتباه شما برایتان گران تمام می شود.» قوام السلطنه هم می گفت: «طبق قانون اساسی، شاه مسئولیت ندارد، همه مسئولیت ها با وزراست. بنابراین اجازه بدهید کارها را ما بکنیم و مسئولیت ها گردن ما باشد. جوابش را هم در موقعش به خودتان می دهیم .»

آقا! وقتی که من سفیر ایران در آمریکا بودم، اعلیحضرت به دعوت «آیزنهاور» به آنجا تشریف آوردند. روزنامه ها در باره سفر اعلیحضرت مقالاتی نوشتند. ضمنا در باره من هم مطالبی می نوشتند و به عنوان آن که سفیر ایران در آمریکا فرد متشخصی است، از من تعریف می کردند.

یک روز اعلیحضرت به من گفتند:

- مثل این که روزنامه نویس های اینجا به عنوان یک ایرانی فقط شما را می شناسند؟
سوال کردم:

- چطور اعلیحضرت؟

جواب دادند:
- آخر همه اش از شما تعریف می کنند. مثل آن که شخص لایق دیگری در کشور ما وجود ندارد؟
آقا جان، من از این حرف خیلی جا خوردم. اما از همان زمان حرف هایی را که دیگران جرات نمی کردند بر زبان بیاورند می گفتم. آن روز هم جواب دادم:

- یعنی اعلیحضرت می فرمایند به روزنامه های اینجا پول بدهم که به من فحش بدهند؟

در اثر همین چیزها بود که مرا در اسفند 1336 قبل از پایان مدت ماموریتم به تهران احضار کردند. آخر مگر می شود آقا؟ آدم از یادآوری بعضی حرف ها ناراحت می شود، آدم آتش می گیرد. آن موقع اعلیحضرت هی می گفتند:

- من به حرف مردم اهمیت نمی دهم، هر کاری را که خودم به صلاح مملکت بدانم انجام می دهم.
و چند نفر از رجال را هم که می خواستند با ایشان تذکر بدهند، از کار بیکار کردند. در زمان انقلاب که مردم به کوچه و خیابان ها ریختند و علیه شاه شعار دادند، یک روز اعلیحضرت که مرا احضار کرده بودند پرسیدند:

- اینها کی هستند؟ از کجا آمده اند؟

عرض کردم:

- اعلیحضرت، اینها همان مردمی هستند که شما می گفتید اعتنایی به آنها ندارید و به حرفشان اهمیت نمی دهید.

آنوقت آقا، دیدم گفتن این حرف ها بدون آن که دیگر تاثیر داشته باشد باعث ناراحتی شان می شود، چون شاه در آن روزها روحیه اش را سخت باخته بود. در دلم گفتم «آخر آقا جان، شما که پادشاه در و دیوار و کوچه و خیابان نبودید، پادشاه این مردم بودید. سال ها به آن ها اهمیت ندادید، حالا دارند تلافی می کنند. هی می گفتند من با مردم کاری ندارم، حالا مردم با شما کار دارند. هی می گفتند من می خواهم مردم را با اردنگی جلو به برم، حالا که مردم فرصت به دست آورده اند دارند تلافی می کنند. سیاستمداران زیرک جهان همیشه خود را خدمتگزار مردم معرفی می کنند و در هر موقعیتی از مردم تجلیل می کنند، اما شما که می خواستید کار سیاستمدارها را بکنید، این ها را فراموش می کردید. یا اطرافیان چاپلوس شما نمی گذاشتند.»


وقتی نخست وزیر بودم یک روز به اعلیحضرت گفتم:

- آخر من نخست وزیر منتخب شما هستم. درست نیست شما با وزیران کابینه به طور مستقیم تماس بگیرید، آنها به شما گزارش بدهند، شما برای ایشان فرمان صادر کنید. هر امری دارید به بنده بفرمایید، خودم به آنها می گویم.

اعلیحضرت جواب داد:

- وزیر خارجه و وزیر جنگ چی؟ با آنها هم تماس نگیرم؟

عرض کردم:

- بله قربان، آنها هم همینطور. طبق قانون اساسی نخست وزیر و وزیران در مقابل مجلس مسئوول هستند.

شاه با ناراحتی گفت:

- شما هم که حرف قوام السلطنه را می زنید. نکند مثل مصدق می خواهید پست وزارت جنگ را برای خودتان نگه دارید؟

عرض کردم:

- نه اعلیحضرت، من وزارت جنگ را نمی خواهم. من که مرد جنگی نیستم، من اصلا بلد نیستم تفنگ در کنم. اما وزارت جنگ هم مانند سایر وزارتخانه ها باید وزیرمسئوول در مقابل مجلس داشته باشد.

یک روز اعلیحضرت به من گفتند:

- اصلا می دانی چیه تو می خواهی شاه بشوی!

من از این حرف خنده ام گرفت آقا. عرض کردم:

- اعلیحضرت، ما آن وقت ها که بچه بودیم شاه بازی می کردیم، اما حالا دیگر بزرگ شده ایم. ضمنا دوره هم دیگر دوره شاه شدن ما نیست.

وقتی در یکی از ملاقات ها در دوران انقلاب که مرتب مرا احضار می فرمودند و با من در باره اوضاع مشورت می کردند، این موضوع را به عرض ایشان رساندم، گفتم:

- چیزی که باعث بعضی نابسامانی ها شد، این بود که اعلیحضرت به وزیرانی که حقایق را به عرض ایشان می رساندند علاقه و اعتماد نداشتند، آنها را طرد می کردند یا دستشان را می بستند و همین باعث رکود کارها می شد.

بعد موضوعی را که مدتی در دلم عقده شده بود بیان کردم. گفتم:

- اعلیحضرت، شما این اواخر هی می گفتید در سال 1340 من نمی خواستم دکتر امینی را نخست وزیر کنم؛ او را آمریکایی ها [کندی] به من تحمیل کردند. اگر اعلیحضرت مشاوران فهمیده و با حسن نیتی داشتند و قبل از بیان این مطلب با آنها مشورت می کردند، حتما به عرض می رساندند که گفتن این مطلب بیش از آن که توهین به من باشد، ایراد به خود اعلیحضرت است که چرا می باید دستور آمریکایی ها را قبول می کردند.

شاه کمی فکر کرد، بعد گفت:

- حالا موقع این گله گزاری ها نیست، هنگام کمک است.

در زمان اوج گیری انقلاب آقا، یک روز اعلیحضرت از من پرسید:

فکر می کنی با «جبهه ملی» می توانم به توافق برسم؟

گفتم:

- اعلیحضرت، یادتان می آید بعد از 28 مرداد حضورتان عرض کردم صلاح نیست دکتر مصدق را محاکمه کنید؟

جواب دادید: «چرا؟ او داشت مرا از سلطنت خلع می کرد، مملکت داشت به دست روس ها می افتاد.»

عرض کردم: «اعلیحضرت، دکتر مصدق مدت سی سال یک پارلمانتر ورزیده بود. او ناطق و سخنور زبردستی است. سال ها با بزرگ ترین رجال سیاسی و سیاستمداران معروف کشور مثل پدرتان، قوام السطنه و وثوق الدوله و سید ضیاء و رزم آرا و دیگران مبارزه کرده. هنوز با این همه تبلیغ که علیه او شده، میلیون ها نفر طرفدار دارد. او مردم را خوب می شناسد و خوب می تواند آنها را به هیجان در بیاورد. آنوقت شما می خواهید در دادگاه نظامی بلندگو به دست چنین کسی بدهید که پته همه ما را روی آب بریزد!»

شما فرمودید: من می خواهم کاری کنم که او مفتضح شود.

جواب دادم: چطور؟ به وسیله چه سرلشکر و سرتیپ که نه از حقوق و قضاوت چیزی سرشان می شود و نه اهل نطق و بیان هستند، می خواهید این کار را بفرمایید؟
آقا! یک روز من حضور اعلیحضرت بودم که تلفن مخصوصشان زنگ زد. شهبانو بود. مدتی صحبت کردند، اما شاه جواب قطعی نداد. گفت بعدا در این باره صحبت می کنیم و گوشی را گذاشتند. لحظه ای سکوت کردند، سپس گفتند:
شهبانو بود، می گفت خوب است دکتر هوشنگ نهاوندی را نخست وزیر کنیم.
از شنیدن این حرف حیرت کردم آقا! گفتم:

- چی؟ در چنین شرایطی که مملکت احتیاج به مردان با تجربه، با شخصیت، خوشنام و مورد اعتماد دارد، شهبانو بهتر از رئیس دفتر خودشان کسی را پیدا نکردند که برای نخست وزیر پیشنهاد کنند؟ درست است، او جوانی تحصیلکرده است، استاد دانشگاه است، باسواد است، چند جلد کتاب نوشته؛ ولی این ها به درد نخست وزیری در این ایام پرآشوب نمی خورد. مردم باید به رجال سیاسی اعتماد داشته باشند، آن ها را طی سال ها در مشاغل حساس دیده باشند، از خدماتشان آگاه باشند، کارهای بزرگ از آن ها به خاطر داشته باشند. تحصیلات تنها که کافی نیست؛ آن هم در چنین ایام حساسی...
شاه با ناراحتی جواب داد:

- شهبانو حرفی زد دیگر. این نظر او بود که پیشنهاد کرد.

موقع را مناسب دیدم و به عرض رساندم:

- وقتی پدرتان از کشور رفت، یک عده رجال با شخصیت و استخواندار به جا گذاشت، مثل مؤتمن الملک پیرنیا، دکتر محمد مصدق، محمدعلی فروغی، حکیم الملک، قوام السلطنه، میرزا محمد صادق طباطبایی که بیشترشان مورد اعتماد و احترام مردم بودند. اما حال چه داریم؟ امیر عباس هویدا، مهندس ریاضی و نظایر آنها...

شاه ناراحت شد ولی دیگر حرفی نزد.

تک گویی دکتر امینی بیش از یک ساعت به طول انجامید. در تمام این مدت او که متکلم الوحده بود فرصت نداد خبرنگاران سؤال بکنند. خبرنگاران هم چون برنامه های دیگر داشتند، در ضمن دکتر امینی بدون آن که از او سوال شود جواب پرسش های نکرده را هم داده بود، با او خداحافظی کردند و دنبال کارهای خود رفتند.

در سال 1371 دکتر علی امینی که در 78 سالگی درگذشت. در همین سال همسر او بتول امینی (دختر حسن وثوق الدوله) هم در فرانسه درگذشت.

+82
رأی دهید
-10

به خودم میگم - قزوین - ایران
ای بابا این پرتو پلاها چی‌ نوشتین این بابا که دیگه آخه اصلا مغزش کار نمی‌کنه دیگه باهاش مصاحبه کردن که چی‌ بشه احتمالا دورو وره ۹۰ سال و داره حالا آخر امری شده شزم من به شاهنشاه گفتم اینجور گفتم اونجور مسقره کرده خودشو دستاوردهای شاه بر کسی‌ پوشیده نیست ایراد اینه که مشتی خائن و وطن فروش در شاه رو گرفته بودن و به شاه خیانت کردند. تو کل این مصاحبه یک حرف درست بود اونم اینکه شکم ملت سیر شده بود هار شده بودن.
‌چهارشنبه 2 مهر 1393 - 17:44
دریای پارس - ایران - ایران
خدا بیامرزدش یک جمله گفته که خیلی مهمه وقتی وضع مردم خوب شد و نگران نان و پول درآوردن نباشن. به فکر کمبودهای دیگر خوشون میفتندرسته این خامنه ای آشغال اینو میدونه اگر وضع مالی مردم خوب بشه پاچشو میگیرن. بنابراین همیشه مردموم گشنه نگه میداره.
‌چهارشنبه 2 مهر 1393 - 17:16
irani iran - آمریکا - آمریکا
از اونجایی که ما ملت عادت به مقایسه بین بد و بدتر و بدترین داریم حالا هر کس هر چی‌ هم که توضیح بده که علت اصلی‌ شورش و انقلاب مردم کسی‌ نبود جز شخص شخیص شاهنشاه آریامهر! بازم عوام الناس میان اینجا کامنت میذارن که شاهنشاه نور به قبرت ببره و خاک بر سر ملتی‌ که مثل گوسفند ریختن تو خیابون چون کاه و یونجه شون اضافی کرده بود!!!! یه وقت خدای نکرده یه کم فشار به اون مغز مبارک نمیارن که چرا اینجوری شد و کی‌ مقصّر بود؟ به قول همین دکتر امینی آقا ما خیلی‌ کار داریم تا آدم بشیم و بفهمیم،،،،،ههههه
‌چهارشنبه 2 مهر 1393 - 18:26
irani iran - آمریکا - آمریکا
به خودم میگم,,,,,,,,,,شما خودشو زیاد ناراحت کن آقا جان، اگه ۴ کلاس اکابر رفته بودی میدیدی زیرش نوشته این آقا سال ۱۳۷۱ در سنّ ۷۸ سالگی در گذشت. بعدشم مسقره نه عزیز جان!!! باید بنویسی‌ مسخره، امر هم نه، درستش عمر هستش. در هم اشتباهه باید بنویسی‌ دور!! سه خط کامنت گذاشتیا،،،،،هههههه
‌چهارشنبه 2 مهر 1393 - 18:51
IRAN+ISRAEL+USA 4EVER - مونیخ - آلمان
لعنت بر حزب خائن توده‌، اعلیحضرت شاهنشاه فقید اگر آن موقع‌ها دست این آشغال‌ها را باز گذاشته بود، کشور به جای سال ۱۳۵۷ همان سال‌های دهه ۳۰ تبدیل به یکی‌ از اقمار‌های شوروی تبدیل شده‌ بود، بعد از حزب مزدور کمونیستی خائن توده‌، مصدق سلطنه قاجار بزرگترین لطمه را به کشور وارد آورد، ننگ بر مصدق و حزب فاشیستی- کمونیستی توده‌، درود بر روان شاهنشاه آریامهر تا ابدیت.امین
‌چهارشنبه 2 مهر 1393 - 18:52
آتیلا قشقایی - کپنهاک - دانمارک
محمد رضا پالانی یک دست نشانده و احمق تمام منا بود که هیچ اراده‌ای از خود نداشت توسط غرب آمد و توسط غرب رفت، به پالانی شاه گفتن توهین به مردم هست
‌چهارشنبه 2 مهر 1393 - 19:23
senator x - تهران - ایران
اولا خدا ایشانرا بیامرزد.دوما متاسفانه الان نیستند که ببینند همان اوضاع زمان شاه ×50درمملکت حاکم است و آب از آب تکان نمیخورد.اگر مردم در سرنگونی رژیم شاه موثر بودند,الان کجاهستند؟اگر شاه یا خانواده اش خلاف میکردند,سعی براین بود که پنهان کنند,ولی حالا35سال است که رژیم علنی خیانت و چپاول وجنایت میکند,نفس کشی پیدا نمیشود.اگر ساواک در طی37سال سلطنت1500یا1600نفر را اعدام کرد,درهمان اوایل انقلاب اینها بالای 30هزار مخلفشانرا اعدام کردند.نتیجتا, دراینگونه مسائل ملت کاری نیست,باید دسیسه را در سازمانهای جاسوسی آمریکا و انگلیس و روس جستجو کرد.
‌چهارشنبه 2 مهر 1393 - 20:35
senator x - تهران - ایران
آتیلا قشقایی - کپنهاک - دانمارک:من نمیخواهم بشما توهین کنم چون نمیدانم الان شما درچه سنی هستید و آیا زمان قبل از انقلاب ایران را دیده بودی؟وآیا بازمان حال مقایسه کردی؟شاید هم شما ازسرسپرده های رژیم باشید.منکه از مخالفین سرسخت شاه بودم با توجه با وضع الان ایران, شاه برای من حکم امام زمان را دارد.
‌چهارشنبه 2 مهر 1393 - 20:48
Azadikhah - تكسل - هلند
آتیلا قشقایی - کپنهاک - دانمارک:پهلوی‌ها نبودند شما الان معلوم نبود اسمت چی‌ بود؟!یادت نره اگر هم ضعفی داشتند خدمت هم کردند.حالا میبینم اون دره هیچ کس دست نشانده نبود غیر از محمد رضا پهلوی!باید پدر ملت رو در میاورد تا ملت میفهمیدند دنیا دست کی‌ هست و اعتصاب و خرابکاری گروه‌ها یعنی چی‌؟آره احمق بود درسته!
‌چهارشنبه 2 مهر 1393 - 21:15
cobalt3 - کرج - ایران
ناشنوائی درد مشترک همه دیکتاتور هاست.
‌چهارشنبه 2 مهر 1393 - 21:51
Azadikhah - تكسل - هلند
irani iran - آمریکا - آمریکا:جوابتو میتونی‌ در مستند انقلاب ۵۷ کاملا دریافت کنی‌ برای اینکه صحبت در این مورد زیاد هست.
‌چهارشنبه 2 مهر 1393 - 22:04
khorram - خملنیتسک - اوکراین
به خودم میگم - قزوین - ایران در سال 1371 دکتر علی امینی که در 78 سالگی درگذشت. چرا مطلب رو درست نخونده اضهار نظر میکنی
‌چهارشنبه 2 مهر 1393 - 22:21
Azadikhah - تكسل - هلند
مستند انقلاب ۵۷ رو ببینید.در این مستند خیلی‌ از حقایق که تاکنون دیده نشده به تصویر کشیده میشود.https://www.youtube.com/watch?v=MHNva0Q6vZM
‌چهارشنبه 2 مهر 1393 - 21:27
irani iran - آمریکا - آمریکا
آزادی‌خواه ,,,,,,,,,,,,ممنون از راهنمایی که کردید، ولی‌ بنده سوالی نداشتم که بخوام جوابشو از تلویزیون من و تو بگیرم. این تلویزیون با چند گزارش قبلی‌ که ساخت نشون داد خیلی‌ یک طرفه به قاضی میره و منبع قابل اعتمادی برای رسیدن به حقیقت نیست! ولی‌ خوب همونطور که گفتم اگر عوام الناس اون‌جوری خوشن بذار خوش باشند!!!!! من جوابمو خیلی‌ وقته گرفتم به همین دلیل هم رژیم گذشته رو با این حیوونا که الان سر کار هستند در مقام مقایسه قرار نمیدم! بلکه به اصل مطلب میپردازم و اون اینکه چرا کار به اینید که یک مشت حیوون بر ما حاکم شدند؟!!!
‌چهارشنبه 2 مهر 1393 - 23:15
mihanesabz - تورنتو - کانادا
از بین زالوهای چسبیده به لاشه پهلوی ها، امینی همواره نام نکوئی داشته. مصاحبه کوتاه ولی‌ کاملی بود و همه کثافت کاری‌های طاعون پهلوی رو توی چند سطر بیان کرده: منقرض کردن نسل سیاستمدارن ورزیده، دخالت ملکه(ماده روباه حیله گر‌) در امور مملکت، روان پریشی و خیالاتی بودن شاه، دستور پذیری از آمریکائی ها، مجلس فرمایشی, بی‌کفایتی و بله قربان گویی قضّات دادگاه ها، زیر پا گذاشتن قانون مشروطه و برپأیی دیکتاتوری، جنایات ساواک، شبکه عنکبوتی فساد مالی و اقتصادی و زد و بند‌های سیاسی خاندان سلطنتی و نور چشمی ها، به حساب نیاوردن و پشت کردن به ملت، روابط هزار فامیلی، ثروت‌های یک شبه و بادآورده حاکمین سیاسی، حیف و میل خزانه کشور و پر کردن جیب اربابان غربی.
‌پنجشنبه 3 مهر 1393 - 06:16
matin 1357 - روتردام - هلند
وطن پرنده پر در خون....دوستان آمریکا و انگلیس هیچ وقت نمیگذارند کشورهای جهان سوم پیشرفت کنند و این به وضوح در تمام دنیا دیده میشود...در ضمن در سقوط پهلوی آمریکا نقش اساسی داشت وگرنه خمینی بی سواد تو خواب هم نمیدید رهبر ایران باستان شود....وگرنه آخوند دو زاری چه به حکومت داری که الان دارن هرغلطی میکنند و مردم بیچاره هم در سایه دیکتاتوری اسلامی که از دین اسلام گرفته شده زندگی میکنند..بیاید دنبال راه حل برای سقوط رژیم آخوندی بود نه تفرقه بین همدیگر بهتر با هم یکی باشیم..این همون چیزی هست که آخوند ها نمیخواهند یعنی با هم بودن
‌پنجشنبه 3 مهر 1393 - 06:55
فارسان - مرکزی - ایران
و حماقت هم درد مشترک همه متوهم ها 57از هر مدل!
‌پنجشنبه 3 مهر 1393 - 07:12
هستیا - شیراز - ایران
ای کاش محمدرضاشاه حکومت رو داده بود به پسرش
‌پنجشنبه 3 مهر 1393 - 07:46
Azadikhah - تكسل - هلند
irani iran - آمریکا - آمریکا:خوب منم برای همین گفتم این مستند رو ببینید.البته اینو بگم با اینکه از هیچ جناحی طرفداری نمیکنم ولی‌ فکر می‌کنم من تو ،بی‌بی‌سی،رادیوفردا،و بقیه مدیا‌ها قرار نیست که همه حقیقت محض رو بدون اشکال بگند یا به تصویر بکشند خیلی‌ دیگر منابع مختلف رو می‌شه بهش رجوع کرد و با یک جمع بندی به نتیجه رسید و دیگر اینکه می‌خواستم نظرت رو در مورد انقلاب با این حرفایی که گفته شد روشنتر بگید.
‌پنجشنبه 3 مهر 1393 - 10:13
cobalt3 - کرج - ایران
البته ناشنوائی همراه با بلاهت دیگه میشه درد بی درمون اینهمه امثال امینی و بختیار و غیره گفتن و تذکر دادن به هیجچ جاش نگرفت البته از کسی که وزیر و و کیل خودش رو هم خر و گاو میدونست و ملت رو نفهم توقع زیادی نیست تازه شاقلی و شاغلام هم پنبه تو گوش همایونی چپونده بودن و فقط چاکریم و مخلصیم رو میشنید روزی هم که پنبه ها رو در آورد و صداهای دیگه رو شنید دیگه دیر شده بود ساختمون آوار شده بود.
‌پنجشنبه 3 مهر 1393 - 10:29
Azadikhah - تكسل - هلند
mihanesabz - تورنتو - کانادا:این دلیلهایی که آوردید که که اگر همهٔ آنها هم درست باشه خوب الان که وضعیت بعد از ۳۵ سال بدتر شد که! پس انقلاب برای چی‌ شد؟بد نام کردن ایران و ایرانی‌!؟ منقرض کردن نسل سیاستمدارن ورزیده،مجلس فرمایشی اسلامی،بی‌کفایتی و بله قربان گویی قضّات دادگاه‌های اسلامی ،زیر پا گذاشتن قانون ,برپأیی دیکتاتوری,جنایات سازمان اطلاعات در داخل و خارج کشور ,شبکه عنکبوتی فساد مالی و اقتصادی در داخل و خارج کشور و زد و بند‌های سیاسی خاندان آخوندی ,روابط هزار فامیلی، ثروت‌های یک شبه و بادآورده حاکمین سیاسی، حیف و میل خزانه کشور و پر کردن جیب اربابان غربی رو همین الان هم داریم! و بقیه کثافت کاری‌های حکومت نا اسلامی ایران رو ازش می‌گذاریم.خودت بهتر میدونی‌ که چی‌ هست!
‌پنجشنبه 3 مهر 1393 - 10:29
Afshin London - لندن - انگلستان
درود بر محمدرضاشاه پهلوی شاه شاهان
‌پنجشنبه 3 مهر 1393 - 12:48
سرسره - اهواز - ایران
بهتره به دنباله تیتر اضافه میشد وافتادن به لجن زار اخوندی-cobalt3-کرج- البته بین دیکتاتورها استثنا هم وجود داره بیشتر اونها کم هوشتر از مخالفینشون هستن ولی این قضیه درمورد ایران درست برعکس بود شاه فقط اوج بلاهت وتوحش مردم ایرانو باور نداشت
‌پنجشنبه 3 مهر 1393 - 18:16
samad agha75 - ایران - ایران
cobalt3 - کرج - ایران آره کل حسن رعایت قجر هر چی‌ به پیشوا غشی گفتند که آقا مجلس رو منحل نکن آخر دست الفرار به توالت همسایه
‌پنجشنبه 3 مهر 1393 - 20:29
samad agha75 - ایران - ایران
mihanesabz - تورنتو - کانادا فکر کردی ۳۵ سال پیشه مزخرفات که نوشتی‌ کسی‌ قبول کنه.مون از این خزه سبز
‌پنجشنبه 3 مهر 1393 - 20:34
mihanesabz - تورنتو - کانادا
این ملت بزرگ، از انقلاب مشروطه تا انقلاب ۵۷ و تا به امروز در جستجوی یک گوهر گمشد بوده، آزادی و دموکراسی!! و سرانجام هم اون رو از حلقوم کفتارهای سلطنت طلب و آخوند‌های لاشخور بیرون خواهد کشید. ملتی که افتخار هم میهنی با مصدق و فردوسی‌ را داراست هرگز نخواهد مرد.
‌پنجشنبه 3 مهر 1393 - 23:04
Azadikhah - تكسل - هلند
قرار نیست هر چیزی که بد باشه رو خراب کرد و بدترشو ساخت!اصلاح هم می‌شه کرد.خوب حالا مدعیان بیایند و این حکومت رو اصلاح کنند!
جمعه 4 مهر 1393 - 16:34
cobalt3 - کرج - ایران
samad agha75-صه مد جان بهت گفتوم زیر تیفال نایست دیدی ساختمون آوار شد و قسمتت یه پاره آجر شد.
شنبه 5 مهر 1393 - 19:43
گذشته میرزا - ایران - ایران
این دعوای شاهی ها و ضد شاهی ها هم تمام شدنی نیست.mihanesabz این ملت اگه بزرگ بود و بزرگی سرش میشد 35 سال به آخوند سواری نمیداد بیزحمت هندوانه زیر بغلشون نذار این ملت بزرگ هنوز که هنوزه نمیتونه یه قانون راهنمایی و رانندگی را درست اجرا کند از بس که دستپاچه و خودخواهه
یکشنبه 6 مهر 1393 - 19:05
سرسره - اهواز - ایران
از مصاحبش معلوم بود تازه کشیده هنوز خماره نمیدونه چی داره میگه ولی ضدشاهیها ذوق زده شدن از پرت وپلا گویی این اقا!
یکشنبه 6 مهر 1393 - 23:38
Ghooloo - آبادان - ایران
کبلائی عزیز خوشحالم که هستی دلم برای کامنتهای باحالت تنگ شده بود برادر! تو این مدت که نبودم از دنیا بیخبرم برادر امیدوارم شاد و سلامت باشی عزیز
‌چهارشنبه 9 مهر 1393 - 00:40
Ghooloo - آبادان - ایران
گذشته میرزا - ایران - ایران_ در گذشته نمان دوست من! هر کس اشتباهی میکند و چون اشتباهی رخ داد آخر خط نیست! به آینده امیدوار باش به نسل آینده فکر کن و آینده فرزندان ایران را در حد توان بساز! موفق و پیروز باشید
‌چهارشنبه 9 مهر 1393 - 00:53
گذشته میرزا - ایران - ایران
Ghooloo در گذشته نمانده ام اما گذشته ام را به لحاظ خوب و بی ریا بودن مردمانش در آن دوران دوست میدارم در مورد آینده هم عادت به گول زدن خودم ندارم و با این روند به آینده ابدا امیدوار نیستم چون خشت اول کج بنا نهاده شده تا ثریا هم کج میرود و اگر موقعیتش را هم داشته باشم بمانند بسیاری دیگر عطای این کشور را به لقایش
‌چهارشنبه 9 مهر 1393 - 05:54
Ghooloo - آبادان - ایران
گذشته میرزا_ فقط مختص ایران و مردم ایران نیست عزیزم همه دنیا تغییر کرده و عصر ماشین و کامپیوتر و بی اعتنایی انسانها بهم است. البته در کشور ما نسبت به کشورهای پیشرفته بسیار کمبودهایی داریم ولی فکر نکنم دلیلی برای مقایسه خود با کشورهای پیشرفته داشته باشیم. درآمد مملکت چه آن زمان و چه این زمان از فروش نفت و گاز بوده و یک اقتصاد وابسته است. حتی در زندگی شخصی هم اگر خود را همیشه با بهترینها مقایسه کنیم جز ناراحتی و افسردگی چیزی عایدمان نمیشود ولی وقتی با بدتر و بدبخت تر از خودمان مقایسه کنیم امید به زندگی بیشتر میشود! فردا که این نفت و گاز هم تمام شود تازه میفهمیم بدبختی یعنی چه و چه خوشبخت بودیم تاکنون! به آینده امیدوار باش برادر من ;-))
‌چهارشنبه 9 مهر 1393 - 13:22
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.