نوزاد هشت ماهه قربانی سناریوی مرد قهوهچی
اعتماد : تمام فکر و ذکر مرد ازدواج با زن جوان شده بود. زنی که جا و مکانی برای ادامه زندگیاش نداشت و با یک نوزاد هشت ماهه به او پناه آورده بود. مرد 40 ساله اما بچه را نمیخواست. بچه مانع ازدواج او با زن بود و باید به نحوی او را از سر راه برمیداشت. این فکر شیطانی یک لحظه هم از ذهنش خارج نمیشد. نقشهیی کشید و منتظر شد تا در زمان مناسبی نوزاد را سر به نیست کند. شب بهترین زمان برای اجرای نقشه شومش بود.
صبر کرد. شب که از راه رسید، یک لیوان چای که حاوی مواد بیهوشکننده بود، برای زن ریخت و برد. زن جوان چای را سر کشید. خیلی طول نکشید که پلکهایش سنگین شدند و کمکم روی هم افتادند و خوابید. غافل از اینکه قرار است نوزادش قربانی نقشهیی پلید شود. خواب زن که عمیق شد، مرد نوزاد را که در خواب کودکانهیی فرو رفته بود، به آرامی از کنار زن برداشت و به سرعت از قهوهخانه خارج شد. به سرعت میدوید و مراقب بود تا کسی او را همراه بچه نبیند. آنقدر دوید تا به رودخانه لاهیجان رسید.
نگاهی به نوزاد انداخت و با سنگدلی او را با تمام قدرتی که در بازوانش داشت، به سمت رودخانه لاهیجان پرتاب کرد و در یک لحظه نوزاد در میان موجهای خروشان آب ناپدید شد. همهچیز تمام شده بود. دیگر بچهیی سر راهش نبود. مرد دوباره به قهوهخانهاش برگشت و در این فکر بود که به زودی با زن ازدواج خواهد کرد.
نوزاد مرده متعلق به کیست؟
آفتاب که بالا آمد، زن جوان بیدار شد. کمی که هوشیار شد اطرافش را نگاه کرد تا ببیند چرا نوزادش گریه نمیکند. اما بچه کنارش نبود. هراسان و نگران همه جا را نگاه کرد. آشفته به سراغ مرد قهوهخانهدار که مشغول انجام کارهای روزانهاش بود رفت و به او گفت که نوزادش نیست و نگران است. مرد نیز بدون اینکه به روی خودش بیاورد، گفت از نوزادش خبری ندارد و شب گذشته بچه کنار خودش خوابیده بود. در همین گیر و دار که زن جوان همه جا را به دنبال فرزندش میگشت، اهالی لاهیجان که از کنار رودخانه رد میشدند، چشمشان به نوزادی افتاد که بیروح و بیجان روی زمین افتاده بود. اولین سوالی که در ذهن همه نقش بست این بود که این نوزاد متعلق به چه کسی است؟ پلیس تنها کسی بود که میتوانست پاسخ این سوال را بدهد. با مرکز فوریتهای پلیسی 110 لاهیجان تماس گرفتند و گفتند که نوزادی مرده را در کنار رودخانه پیدا کردهاند. با اعلام این گزارش گروهی از ماموران برای تحقیق در خصوص این موضوع راهی محل حادثه شدند. پلیس پس از تحقیقاتی که انجام داد، به زن و مردی ظنین شد که در قهوهخانه بودند.
مادر و صاحب قهوهخانه همدست هستند
سرهنگ محمود قاسمی، فرماندهی نیروی انتظامی شهرستان لاهیجان در این خصوص به «اعتماد» گفت: زن جوان در بازجوییها به ماموران اظهار داشت که نوزاد مرده بچه من نیست و صاحب قهوهخانه هم گفت از وجود این بچه بیخبر است و زمانی که این زن به قهوهخانهاش آمد، بچهیی همراهش نبود. اما در مرحله بعد هنگامی که دوربین مدار بسته قهوهخانه را بررسی کردیم متوجه شدیم که زن همراه با یک نوزاد وارد قهوهخانه شده است.
وی در ادامه با بیان اینکه، در تحقیقاتمان به دوربین مدار بسته بسنده نکردیم و آزمایش دی.ان.ای هم گرفتیم، اظهار داشت: «آزمایش دی.ان.ای نشان داد که نوزاد کشف شده متعلق به زن جوان است. وقتی او با مدارک و شواهد پلیس روبهرو شد، لب به اعتراف گشود و گفت که نوزاد متعلق به اوست. صاحب قهوهخانه نیز اعتراف کرد که به خاطر ازدواج با زن جوان، نوزاد او را شب هنگام از کنارش برداشته و در رودخانه لاهیجان انداخته است. او در اعترافاتش گفت که به زن جوان گفته اگر میخواهد با او ازدواج کند، بچه نباید باشد. اما زن که نمیتوانست از بچهاش چشمپوشی کند، با این موضوع مخالفت میکند. در حال حاضر نیز زن جوان به اتهام معاونت در قتل نوزاد و صاحب قهوهخانه هم به اتهام قتل در بازداشتگاه زندان موقت رشت به سر میبرند.»
دختر فراری بوده است
فرمانده نیروی انتظامی شهرستان لاهیجان در خصوص اینکه مادر این نوزاد در این قهوهخانه چه میکرده و چگونه سر از آنجا در آورده است، به «اعتماد» گفت: «این زن در اعترافاتش گفته که مادرش، زمانی که او تنها پنج سال داشته فوت کرده و پس از فوت او، پدرش با زن دیگری ازدواج کرده است.
اما بدرفتاریهای نامادری با این دختر باعث شد تا در سن 15 سالگی از خانه فرار کند و به شهرهای مختلف برود. درطی این مدت چون او جا و مکانی برای زندگی نداشت در خیابانها به عنوان کارتنخواب زندگی میکرد. این زن پس از مدتی با مردی ازدواج میکند و صاحب همین نوزاد پسر هشت ماهه میشود.
اما زندگی مشترکش دوام نمیآورد و از هم جدا میشوند و از سوی دیگر چون جا و مکانی برای زندگی نداشت، به لاهیجان و به قهوهخانه این مرد میآید. این مرد چون مجرد بوده تصمیم میگیرد با او ازدواج کند و این مساله را هم با خانوادهاش در میان میگذارد، اما آنها مخالفت میکنند. مرد هم که بچه را مانع ازدواجش با زن میدید، نوزاد را به قتل میرساند.