درگیری مأموران پیمانی شهرداری با پلیس بازنشسته

کلانتر نمونه سال‌های نه چندان دور پلیس پایتخت وقتی به خشونت مأموران پیمانکار شهرداری در جمع‌آوری کارتن‌خواب‌ها اعتراض کرد با حمله شش مرد قوی‌هیکل تا یک قدمی مرگ پیش رفت.سرهنگ بازنشسته «احمد جلیل‌نژاد» سال 82 در سمت ریاست کلانتری 135 آزادی تهران نشان کلانتر نمونه را  گرفته بود.

ساعت 11 و 30 دقیقه صبح یکشنبه دوم شهریورماه، رهگذرانی که از پله‌های متروی خیابان خیام بیرون می‌آمدند با صحنه دردناکی مواجه شدند. باورشان نمی‌شد که چنین اتفاقی جلوی چشم‌شان در حال وقوع است و هیچ کاری هم از دست کسی بر نمی‌آید.شش مرد قوی‌هیکل در حال کتک‌زدن مردی سالخورده بودند.پنج نفر از این مردان لباس فرم شهرداری به‌تن داشتند و دیگری استوار پلیس بود.حمله خشن این شش مرد به سرهنگ بازنشسته ناجا، آنقدر تلخ و دردناک بود که وحشت به جان همه عابران انداخت و هیچ‌کس جرأت اعتراض پیدا نکرد.


شروع حادثه


پیرمرد شهرستانی که برای خرید به بازار تهران رفته بود، بعد از یک روز سخت و خسته از گرمای شهریورماه پایتخت، بعد‌ از بالا‌ آمدن از پله‌های مترو و زمانی که پاهایش دیگر توان حرکت نداشت، پلاستیک‌هایی که خرید‌هایش را درون آن قرار داده بود، روی زمین گذاشت و روی سکوی کنار ورودی مترو نشست تا چند دقیقه‌ای استراحت کند و بعد‌از آن به‌سمت ترمینال جنوب حرکت کند.
چند ثانیه‌بعد بود که مأموران اداره آسیب‌های اجتماعی شهرداری به سمت وی آمدند و قصد سوار کردن پیرمرد مسافر به مینی‌بوس سفید رنگی را داشتند که مخصوص جمع‌آوری معتادان و کارتن‌خواب‌ها بود.
پیرمرد نحیف اصرار بر این داشت که نه معتاد است و نه کارتن‌خواب و فقط برای چند لحظه، قصد استراحت دارد. اما گوش مأموران پیمانکار شهرداری بدهکار این التماس‌ها نبود.
مــأمـــــور قوی هیکل‌تر  با کف پا  به سینه پیرمرد لاغر اندام کوبید  و مرد شهرستانی نقش زمین شد.
همین موقع بود که یک سرهنگ بازنشسته پلیس از پله‌های مترو بالا رفت و وقتی با این صحنه مواجه شد، به‌سمت پیرمرد تنها دوید و اورا  از روی زمین بلند کرد. اما یکی از مأموران، پیرمرد را از دستان او بیرون کشید و سپس با صدا کردن همکارانش به این سرهنگ بازنشسته حمله کردند.سرهنگ «احمد جلیل‌نژاد» افسر بازنشسته پلیس در حالی که تازه به هوش آمده بود و با گردن و کمر بشدت آسیب دیده روی تخت اورژانس بیمارستان سینا از درد می‌نالید، ماجرای درگیری مأموران اداره آسیب‌های اجتماعی شهرداری به خود را برای خبرنگار روزنامه ایران شرح داد.
وی گفت: وقتی از مترو بیرون آمدم، با صحنه‌ای مواجه شدم که باورش برایم سخت بود. یک مأمور بلند قد و چهارشانه یقه پیرمردی را گرفته و از زمین جدا کرده بود. بعد از چند ثانیه او را رها و دوباره همان کار را تکرارکرد و این بار، او را بشدت روی زمین انداخت. طاقت نیاوردم و خودم را بالای سر پیرمرد رساندم و با فریاد اعتراض کردم.
همین فریاد‌ها کافی بود تا مأموری که نزدیک ما بود، بقیه همکارانش که چهار نفرشان لباس فرم سفید رنگ شهرداری و یکی از آن‌ها لباس فرم پلیس به تن داشتند را صدا کند و با هم به من حمله کردند.آنقدر کتکم زدند که نفهمیدم چه بلایی سرم آمده است، چشمانم سیاهی می‌رفت و هیچ‌کجا را نمی‌دیدم.
در همین هنگام یکی از آن‌ها که نسبت به بقیه جثه بزرگتری هم داشت، پشت یقه‌ام را گرفت و داخل مینی‌بوس انداخت اما این پایان ماجرا نبود و آن‌ها به داخل مینی‌بوس آمدند و دوباره به جانم افتادند و...وقتی به هوش آمدم، درد زیادی در همه جای بدنم احساس می‌کردم، به‌سختی نگاهی به ساعتم انداختم و فهمیدم حدود دو ساعت بیهوش بوده‌ام.
مینی‌بوس هنوز در حال حرکت بود و آن‌ها مشغول حرف‌زدن با هم بودند.همان موقع، آن مأمور پلیس بالای سرم آمد و گفت یا تعهد بده تا آزادت کنیم یا اینکه تو را تحویل کلانتری می‌دهیم.
من هم که از تهدیدهای اوتعجب کرده بود گفتم خودم سرهنگ پلیس و بازنشسته‌ام و خواستم هرچه سریعتر به کلانتری برویم و ماجرا را با پلیس در میان بگذاریم.آن‌ها که متوجه به سنگ خوردن تیر تهدیدهایشان شدند، در خیابانی خلوت توقف  کردند و با پرتاب کردن من به بیرون از مینی‌بوس، بلافاصله فرار کردند.
با وجود درد زیادی که درکمر و گردنم احساس می‌کردم و گیجی سرم که ناشی از بیهوشی‌ام بود، سرم را از روی زمین بلند کردم و توانستم شماره پلاک مینی‌بوس را بردارم؛ یک مینی‌بوس سفید رنگ با پلاک عمومی... 6ع41 که آرم سبزرنگ شهرداری روی آن نقش بسته بود.
توان بلند شدن از جایم را نداشتم، خیابان به نظرم آشنا می‌رسید؛ یکی از کوچه‌های فرعی خیابان شهید سخایی بود. درست جلوی در غربی ساختمان مرکزی یک بانک روی آسفالت افتاده بودم که نگهبان مهربان این بانک به کمکم آمد و با اورژانس تماس گرفت.
بعد از رسیدن به بیمارستان سینا و معاینات پزشکان بود که متوجه شکستگی گردن و صدمه جدی به چند مهره کمرم شدم، نمی‌دانم بعد از این حادثه توان حرکت دادن پاهایم را دارم یا خیر.

 


تحقیقات پلیسی


مأموران پلیس نیز دقایقی بعد از اطلاع یافتن از این حادثه توسط حراست بیمارستان سینا، به اورژانس اعزام شدند و پیگیری‌های لازم برای دستگیری عاملان این درگیری آغاز شد.از سوی دیگر آزمایش‌های «ام‌آر‌آی» و «سی‌تی‌اسکن» نیز حکایت از یک اتفاق جبران ناپذیر داشتند.علاوه بر آسیب‌های فراوان وارد آمده بر بدن سرهنگ بازنشسته پلیس، یکی از مهره‌های گردن او به‌طور کامل له شده است.بنا بر این گزارش، تحقیقات پلیسی نشان داده دوربین‌های مداربسته موجود در محل حادثه صحنه‌های این اقدام مأموران پیمانکار شهرداری را ثبت کرده‌اند و با دستور قضایی این تصاویر در اختیار تیم تحقیق پلیس قرار خواهد گرفت.

+101
رأی دهید
-0

همسایه دکتر شریعتی - ایران - ایران
چه خبره توی این مملکت امام زمان؟ حیا رو خوردیم آبرو رو قی کردیم مردانگی و جوانمردی هم که ظاهرا افسانه شده. کجان شیر مردان و شیر زنانی که میجنگیدن برای سرافرازی ایران؟ نسلشون منقرض شد؟ چه خطایی کردیم که گرفتار این همه بدبختی شدیم؟
‌سه شنبه 4 شهريور 1393 - 10:10
MehranIrani - تهران - ایران
قالیباف حتما رئیس جمهور بعدی تویی ، اینجوری میخوای مردم رو خر کنی بهت رای بدن؟ اینجوری مردم دزد هم دست تو نمیدن آقای ....
‌سه شنبه 4 شهريور 1393 - 10:26
kimiaa - تهران - ایران
شهرداری بیشرف داره مردم رو میکشه این مردک بیشرف اگه رییس جمهور میشد لابد قتل عام راه مینداخت
‌سه شنبه 4 شهريور 1393 - 10:38
halk_35 - لیوواردن - هلند
باز هم دسته گل جدید شهرداری . شهرداری پر شده از اراذل و اوباش با اون قالی نبافشون اونوقت پلیس توی خیابون دنبال اراذل هستش . توی اون مملکت هر کی از راه میرسه و هیکلش درشتر برا خودش اعمال قانون میکنه . اینم عاقبت انقلاب نسنجیده
‌سه شنبه 4 شهريور 1393 - 10:41
مانفرد - ایران - ایران
ایشالله که هر چه سریعتر خوب شه و ضاربین هم به سزای عملشون برسند ///از طرفی با توجه به اخبار و دیده ها . پلیسی که تو این نیروی انتظامی لقب کلانتر نمونه دریافت کنه ببین چه بلایی سر مردم آورده بوده که نمونه شده کمی تجربه بی مهری داشته باشه بد نیست بلکه یاد کارهای خودش تو کلانتری بیوفته وقتی جوونها رو میگرفتند و به ناحق بهشون توهین میکردند و افترا میزدند .....
‌سه شنبه 4 شهريور 1393 - 10:53
star44 - یوتبوری - سوئد
اینا از همون اوباشی هستند که در مواقع حساس به جان مردم میافتند , حیواناتی که ظاهر آدم را دارند . خدا میدونه پشتشون هم به کجا گرمه ؟
‌سه شنبه 4 شهريور 1393 - 11:03
bedarkhan - تهران - ایران
هرچه دزد یاغی لات عقده ای بی سواد جمع شدند ماموران شهرداری......
‌سه شنبه 4 شهريور 1393 - 11:08
dara20 - تهران - ايران
سگ‌ها همدیگر را گاز گرفتند. این سگ پلیس بی‌ شّک دارد سزای اعمال پلید خویش را پس میدهد
‌سه شنبه 4 شهريور 1393 - 10:51
saeidbaman - بانکوک - تایلند
داعش کی‌ به تهران رسید که ما خبر نداریم؟؟؟؟
‌سه شنبه 4 شهريور 1393 - 12:13
cardenas - تهران - ایران
این که چیزی نیست ٬ اگه خود شهردار هم بیاد تو تلویزیون سراسری با انگشت وسط به مردم بیلاخ نشون بده محال این ملت پاشه کاری کنه.!
‌سه شنبه 4 شهريور 1393 - 13:07
alborzi - کرج - ایران
خالیباف برو بمیر ازت انتظار استعفا ندارم فقط بمیر !
‌سه شنبه 4 شهريور 1393 - 14:08
Sternschnuppe1408 - هانوفر - آلمان
دایی منم به خاطره شهرداری امسال قبل از عید تصادف خیلی وحشتناکی‌ کرد و فوت کرد، تصادف طوری بود که حتی اجازه دیدن جنازهٔ داییمم نداشتیم، خیلی دردناک بود.
‌سه شنبه 4 شهريور 1393 - 15:24
taghebostan - فرانکفورت - آلمان
قالیباف می‌خواد از مردم انتقام بگیره که بهش رای ندادند از کارهاش کاملا مشخص است
‌سه شنبه 4 شهريور 1393 - 16:10
zavareh - رودسر - ایران
saeidbaman - بانکوک - تایلند - خوابتان خیر باشه هموطن- داعش ۳۵ ساله که ایران را به اشغال خودش در آورده...
‌چهارشنبه 5 شهريور 1393 - 16:17
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.