قتل تازه عروس به خاطر پیامک بازی

پیامک بازی‌های تازه‌عروس سرنوشت شومی را برایش رقم زد و وی با خشم تازه داماد به قتل رسید.
«سعید» 21 ساله هستم  و در یک شرکت  کار می‌کنم. از طریق یکی از دوستانم با دختری به نام «فاطمه» آشنا شدم، ما مدتی با هم در ارتباط بودیم.موضوع را به خانواده‌ام اطلاع دادم و با برگزاری جلسه خواستگاری ازدواج کردیم،14 ماه عقد بودیم و 40 روز قبل راهی خانه بخت شدیم؛ خانه‌ای که قرار بود کاخ رؤیاها و خوشبختی‌مان باشد.  از روز بیستم تیرماه پارسال، یعنی همان روزهای اول عقدمان متوجه شدم او درگیر گوشی تلفن همراهش است. مدام پیامک بازی می‌کرد و این موضوع مرا عذاب می‌داد، چند بار هم سر این مسأله با هم درگیر شدیم. با شروع زندگی مشترک‌مان فکر می‌کردم بیشتر او را تحت کنترل خواهم داشت ولی او همچنان پیامک‌بازی می‌کرد. حسم به من می‌گفت او دل به زندگی‌مان ندارد. آن طور که باید و شاید به کارهای خانه رسیدگی نمی‌کرد و حتی در مورد آشپزی هم  احساس مسئولیتی نداشت تا اینکه ساعت 11 شب 23 مردادماه از سرکار به خانه برگشتم، وارد خانه شدم و مانند همیشه مورد بی‌مهری او قرار گرفتم. گرسنه بودم و برای خودم شام درست کردم، او داخل اتاق خواب بود. یک لحظه نگاهش کردم، با گوشی تلفن همراهش مشغول پیامک بازی بود. جلو رفتم و این بار از او توضیح خواستم، جواب سربالا می‌داد و مانند اینکه چیزی را از من پنهان می‌کرد. با این رفتارش  واقعاً رنج می‌بردم، دیگر نمی‌توانستم این وضعیت را تحمل کنم با عصبانیت به پدرزنم زنگ زدم.  فاطمه لباس‌هایش را پوشیده بود و می‌خواست بیرون برود. پشت تلفن به پدرزنم گفتم که او می‌خواهد این موقع شب بیرون برود، او هم ناراحت شده بود و می‌گفت اجازه نده برود. همسرم لجبازی می‌کرد و می‌خواست حرصم را دربیاورد. چند دقیقه‌ای جلوی چشمانم این طرف و آن طرف می‌رفت، به سراغ تلویزیون رفت و صدای تلویزیون را بلند کرد.  صدای تلویزیون اعصابم را خط خطی می‌کرد. به او گفتم  دیر وقت است و من خسته و کوفته‌ام، خواهش می‌کنم صدای تلویزیون را کم کن و مزاحم دیگران هم نشو.
فایده‌ای نداشت، راه می‌رفت و می‌گفت تو دیوانه‌ای. دیگر نفهمیدم چه شد وقتی چشمانم را باز کردم دیدم روی زمین افتاده است و با روسری خفه‌اش کرده‌ام.  ساعت تقریباً سه بامداد بود که  از خانه بیرون زدم و به خانه پدرم رفتم. مادرم با دیدن من تعجب کرده بود. گفتم با فاطمه جر و بحث کرده‌ام سپس به خانه خواهرم رفتم. اصلاً حال خودم را نمی‌فهمیدم، دلهره و اضطراب شدیدی داشتم. ساعت 9 صبح بود که به کلانتری رفتم و موضوع را به پلیس اطلاع دادم.  هیچ وقت فکر نمی‌کردم چنین سرنوشتی برایم رقم بخورد. من از روز نخست اشتباه کردم، در انتخاب همسر عجولانه تصمیم  گرفتم. اعتراف می‌کنم خیلی بیش از حد به او توجه می‌کردم و باج می‌دادم، سفره دلم را خیلی بیش از حد برایش باز کردم و حرف‌هایی که زدم باعث شد نسبت به من بی‌حساب شود و خودم را بی‌اعتبار کنم. با گزارش این جنایت هولناک به  بازپرس «حسینی» از شعبه ویژه قتل دادسرای مشهد  تحقیقات کارآگاهان آغاز شد و تحقیقات درباره‌ ادعای متهم به قتل و چگونگی و علت ماجرا ادامه دارد.  سرهنگ «حسین بیدمشکی» رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی در این باره به شوک گفت: متأسفانه بی‌توجهی به مشاوره‌های قبل و بعد از ازدواج، ناآگاهی از مهارت‌های حل مسأله و ناتوانی در مهارت‌های ارتباطی باعث می‌شود شاهد چنین وقایع تأسف‌بار و غیر قابل جبران در کاشانه‌ای باشیم که تنها 40 روز از بنای آن می‌گذشت.

+67
رأی دهید
-6

persik - کیف - اکراین
حالا اون دنیا با دوست پسرات پیامک بازی کن»
یکشنبه 26 مرداد 1393 - 10:39
shirzan e irani - استکهلم - سوئد
آقای مودب و منطقی‌ که بهتر بود به جایِ حرفه ائی شدن و شغلِ قاتل بودن را انتخاب کردن , مفسرِ خبر می‌شدی، راحت باش، این حقِ هر مردِ ایرانی بعد ۵۷ است که با کمترین سؤ ظن یا مشاهده، کمر به قتلِ همسرش بسته یک بر چسبِ ناموسی به آن بزند، چون زن ناموسِ مرد تعریف میشه، اما یک مرد در این موارد هیچ تعریفی برایِ زن ندارد، حد اقل ۹۰ درصد زنانِ ایرانی مشکوک بازی، پنهان کاری، دروغ گوئی همسر را در طولِ زندگی‌ خود مدام تجربه و لمس می‌کنند اما آب از آب تکان نمیخورد تازه به حسابِ مردانگی و حقِ مسلمش هم قلمداد میشود. این نظام اکثرِ مردانِ ایرانی را سست و بی‌ عنصر کرده، کنترلِ اعصاب، خشم، چشم و وجدان را از آنها گرفته و بارِ تمامِ این کنترلها را بر دوشِ زنان انداخته، ...
یکشنبه 26 مرداد 1393 - 10:53
shirzan e irani - استکهلم - سوئد
...زن باید خود را بپوشاند تا بارِ کنترل چشم، وجدان و شرف بر دوشِ مرد نیفتد ,باید به جایِ مرد سنگِ زیرین آسیاب باشد تا مرد با خاطرِ جمع یک لقمه نان در جامعهِ نکبتی پر از حرام و فساد در آورده و با سربلندی آن را گوارایِ وجود کنند، باید از پدر تمکین کند تا او را تحویل شوهری که می‌پسندد بدهد و شوهرِ تحمیلی هم از فقدانِ توجه زن یا همان کنیزِ مطبخی خود عاصی شده او را خفه کند و یک حرام خوار کمتر شود، آن عده از زنان هم که در جامعه تحجر زده ما به استقلال فکری رسیده اند جنسِی که با فرهنگشان هم سؤ است را نیابند و به خاطرِ بی‌ ناموسی‌شان مجبور به زندگی‌ مجردی باشند، آقایِ قاتل شما راحت باش اتفاقِ غیر مرسومی نیست، نگران نباش خصوصاً که به احتمال زیاد از عمق همین جامعه تحجر زده هستی‌ و تربیت شده دستِ آلتی ها, مشکلی‌ برایت پیش نمی‌آورند.
یکشنبه 26 مرداد 1393 - 11:00
be_pa.khaste - هارلم - هلند
واقعا بعضی‌ از زنها حرص آدم رو در میارن اما قتل اصلا گزینه خوبی‌ نیست تو هم باید دقیقا مسا خودش رفتار میکردی دوست عزیز
یکشنبه 26 مرداد 1393 - 11:36
دریای پارس - ایران - ایران
بنظر من ازدواج تو ایران داره از مد می افته و کسی حال و حوصله عروسی گرفتن نداره. از طرفی اکثر جوانان تنوع طلب مغرور عصبی و منزوی شده اند
یکشنبه 26 مرداد 1393 - 12:56
رضاخان - تاسمانی - استرالیا
درود برشرفت ولی ای کاش این دخترا نصیب پسرهایی مثل خودشون بشن
یکشنبه 26 مرداد 1393 - 14:37
Anarchist - دبلين - ايرلند
متاسفانه بسیای از زنان و مردان ایران عصر حاضر به پلیگمی و پلی اندری می‌اندیشند..!
یکشنبه 26 مرداد 1393 - 16:12
دوستدار - استهکلم - سوئد
تقصیر اصلی مرد سالاری است و ایطمینان مرد از خودش که می تواند همسرش را کنترول کند. اگر خانمها شاغل باشند و یکی دو بچه هم داشته باشند و 80 درصد از کار خانه هم بر دوششان باشد , دیگر وقت این را نخواهند داشت چت و چت بازی کنند با مبیلشان و دیگر دستگاه های کامپیتیریشان.
یکشنبه 26 مرداد 1393 - 18:22
دنیای وحشی - تهران - ایران
اولین بار دلم برای شوهری که زنش را کشته سوخت . شاید بخاطر اینکه خیلی جوان است و خیلی هم بی شیله پیله و ساده و خلاصه مشکل زندگی شان را بیان کرده طوری که بشود مجسم کرد که چه اتفاقی درخانه آنها افتاده . به نظر میاد دختری جوان و بدون تجربه مثل بعضی از دخترهای بازگوش که دوست دارند برای جلب محبت بیشتر همسرشان با حرکاتی نظیر مسج زدن های مثلا مشکوک حرص شوهرشان را دربیاورند تا به زعم خودشان اورا بیشتر مجذوب خودشان کنند و متاسفانه درقصه زندگی این زوج نافرجام هردو بداقبال بودند زیرا نتیجه کاملا معکوس و خطرناک و غیر قابل جبران بوچود آمده که عروس جوان برای همیشه آرزوهایش را بخاطر روش غلط خودش به گور برد و شوهر بسیااررررررر جوان نیز آنقدر جوان و بی تجربه بود که تاب و تحمل این لوس بازیهای زنانه همسرش را نیاورده و وی را دریک جنون آنی به قتل رسانده .واقعااااااا دلم برای هردو بخصوص پسر سوخت .
دوشنبه 27 مرداد 1393 - 04:38
mehran of persia - آبادان - ایران
تف به این مرد.بی پدر و مادر نامرد نمیخواستیش نخواه دیگه چرا کشتیش.لعنت ابدی خدا بر تو مرد ابله و روانی
جمعه 31 مرداد 1393 - 10:43
mehran of persia - آبادان - ایران
ای تف به تو نامرد.اخه پدرسوخته قرطی نخواستی نخوا پس چرا کشتیش لعنت ابدی خدا بر تو ابلیس جهنمی
شنبه 1 شهريور 1393 - 10:55
mehran of persia - آبادان - ایران
مردای اینجوری نه شرف دارند و نه ناموس بلکه روانی هستند و چقدر خوبه که پیش از ازدواج یک تست روانشناسی هم باشه
شنبه 1 شهريور 1393 - 10:58
mehran of persia - آبادان - ایران
ای لعنتی حالا هی عذاب وجدان داشته باش و اگر دنیای پس از مرگ هم باشه جوابگو باش.تو که اینجور روانی بودی زن نمیگرفتی.لعن و نفرین ابدی بر تو ابلیس کثیف.شرم بر تو
شنبه 1 شهريور 1393 - 11:01
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.