بخشش اعدامی در دقیقه 90 : فوتبالیست مازندرانی از قاتل فرزندش گذشت
اعتماد : فوتبالیست مازندرانی که هفت سال قبل پسرش را در جریان یک نزاع خونین از دست داده بود سحرگاه دیروز در حالی که همهچیز برای مجازات قاتل پسرش آماده بود او را در دقیقه نود روی چهارپایه مرگ بخشید.
سحرگاه دیروز انبوهی از مردم شهر نور مقابل دادسرای این شهر جمع شده بودند تا سرانجامِ پرونده جنجالی قتل فرزند یکی از فوتبالیستهای مشهور را ببینند. طبق اعلام قبلی مقامات قضایی شهر قرار بود عامل این جنایت به نام بلال قصاص شود. او عبدالله، فرزند عبدالغنی حسینزاده، فوتبالیست نوری را کشته و همهچیز برای مجازاتش مهیا بود. اما این ماجرا از چه زمانی شروع شد؟
یکی از روزهای سال 86 افرادی که در چهارشنبهبازار شهر رویان حضور داشتند شاهد درگیری خونینی بین دو جوان بودند. یکی از آنها بلال نام داشت که در جریان این نزاع جوان دیگری به نام عبدالله را با زدن ضربه چاقو به شاهرگش بهشدت مجروح کرد. هرچند جوان مجروح به بیمارستان منتقل شد اما او ساعتی بعد به دلیل شدت خونریزی و جراحات وارده روی تخت بیمارستان جان باخت. به این ترتیب بلال به اتهام قتل عمدی دستگیر شد. پدر عبدالله از فوتبالیستهای مشهور شهر بود. او چندی پیش پسر دیگری را در یک سانحه رانندگی از دست داده بود و مرگ عبدالله در جریان نزاع چهارشنبهبازار نیز برای او ناگوار بود. به همین دلیل او و همسرش به عنوان اولیای دم خواستار قصاص قاتل پسرشان شدند. در چنین شرایطی متهم به قتل در دادگاه کیفری استان مازندران محاکمه و به قصاص محکوم شد. هرچند از همان زمان تلاشهایی برای جلب رضایت اولیای دم انجام شد اما آنها تصمیمشان را برای مجازات قاتل گرفته بودند. بالاخره آذرماه سال گذشته برای اجرای حکم قصاص در نظر گرفته شد اما اجرای حکم به تعویق افتاد و روز 25 اسفندماه برای مجازات بلال در نظر گرفته شد. اما گروههای مختلف از جمله مقامات قضایی استان تلاشهایی را برای انجام صلح و سازش آغاز کردند و همین تلاشها سبب شد بار دیگر اجرای حکم به زمان دیگری موکول شود. این بار دادستان نور اعلام کرد در صورتی که اولیای دم، متهم را نبخشند او سحرگاه 26 فروردین ماه در ملاءعام قصاص میشود. به این ترتیب همهچیز برای اجرای حکم مهیا شد.
سحرگاه دیروز جمعیت زیادی برای تماشای صحنه اعدام مقابل دادسرای نور جمع شده بودند. از روزهای قبل بار دیگر تلاشها برای جلب رضایت اولیای دم آغاز شده بود. گروههای مختلف سعی داشتند تا دل رنجدیده پدر و مادر عبدالله را برای بخشش قاتل پسرشان به دست بیاورند اما هنوز هیچ کس نمیدانست قرار است چه اتفاقی بیفتد. در حالی که فقط چند ساعت تا اجرای حکم باقی مانده بود درخواست عادل فردوسیپور از خانواده مقتول برای بخشش قاتل فرزندشان ابعاد رسانهیی این ماجرا را گستردهتر کرد. هرچند تا پیش از آن برخی خبرگزاریها این خبر را بر خروجیهایشان قرار داده بودند، انتشار این خبر باعث شد تلاشها برای جلب رضایت اولیای دم گستردهتر شود. فردوسیپور بارها در برنامهاش از تماس خیرین برای پرداخت دیه خبر داد و حتی گفت یکی از خیرین حاضر است 5 سفر حج به اولیای دم هدیه کند. او در ادامه برنامه نود گفت پدر مقتول راضی به بخشش شده و فقط رضایت مادر مقتول برای نجات جوان اعدامی باقی مانده است. او حتی پیامکی درباره مقام مادر و بخشش برای بینندگان خواند. با پایان برنامه نود اینبار کاربران شبکههای اجتماعی به تکاپو افتادند و بحثهای زیادی بین موافقان و مخالفان اجرای این حکم در گرفت. با این حال همهچیز به دقیقه 90 موکول شد.
داربستهای فلزی محوطه اجرای حکم را محصور کرده بودند و ماموران زیادی برای تامین امنیت در آنجا حضور داشتند. هرچند نزدیکان قاتل و مقتول در بین جمعیت حضور داشتند اما بسیاری از اهالی شهر هم آمده بودند تا سرانجام پروندهیی را که از هفت سال قبل دنبال میکردند بدانند. هیچ کس آرام و قرار نداشت. دریا هم مثل اهالی شهر ناآرام بود. مسوولان اجرای حکم طنابدار را نصب کردند و همه منتظر بودند تا جوان اعدامی به محوطه منتقل شود. دیگر چیزی تا طلوع خورشید باقی نمانده بود که خودروی ویژهیی وارد محوطه شد. ماموران بلال را از داخل خودرو بیرون آوردند و او را به سوی چوبهدار بردند. در این لحظه همهمه حاضران بیشتر از قبل شد. عدهیی در شعارهای خود خواستار بخشش بلال بودند و عدهیی دیگر برای آنکه او را بهتر ببیند روی پنجههای پا ایستاده بودند. در چنین شرایطی تشریفات حکم انجام شد. بعد از قرائت قرآن و خوانده شدن حکم توسط نماینده دادستان، متهم پای چوبه دار منتقل شد. ماموران او را روی چهارپایه مرگ قرار دادند. نفسها در سینه حبس شده بود. چند لحظه بعد طناب دار دور گلوی او حلقه بست. حالا دیگر همه چیز برای مجازات او کافی بود. پدر و مادر عبدالله داخل محوطه ایستاده بودند و عجز و ناتوانی کسی که پسرشان را از آنها گرفته نظاره میکردند. پسر جوان با نگاه حیرانش در بین جمعیت دنبال خانوادهاش بود تا برای آخرین مرتبه آنها را ببیند. در این لحظه دستور اجرای حکم صادر شد. مامور اجرای حکم دستش را به سوی چهار پایه مرگ برد اما درست در همین لحظه پدر و مادر مقتول به سوی جوان اعدامی خیز برداشتند. هیچکس نمیدانست چه تصمیمی دارند. آنها که چند لحظه قبل برای اجرای حکم اصرار داشتند در کمال ناباوری اعلام کردند قاتل پسرشان را بخشیدهاند. ماموران بلال را از روی چهارپایه پایین آوردند. مردم که از بخشیده شدن پسر جوان خوشحال شده بودند صلوات میفرستادند و همه از اولیای دم تشکر میکردند. هیچ کس نبود که از توقف اجرای حکم ناراحت باشد. اولیای دم با این کار، بخشش را به همه آموخته بودند. همه اشک میریختند. جوان اعدامی که گریه امانش را بریده بود برای زندگی دوبارهیی که پدر و مادر عبدالله به او بخشیده بودند از آنها تشکر کرد. ماموران او را بار دیگر سوار خودروی ویژه کردند و به زندان بازگرداندند. این خبر دهان به دهان در شهر نور پیچید. دیگر هوا روشن شده بود که اهالی نور محوطه جلوی دادسرا را ترک میکردند. آن زمان دیگر دریا آرام بود. مثل دل خانواده مقتول که حالا آرامتر از همیشه است.
جوان اعدامی چطور بخشیده شد
در همین حال حجتالاسلام فضلالله سیفی، رییس دادگستری شهرستان نور در این باره به ایسنا گفت: با توجه به اینکه این پرونده در دادگاه کیفری استان مازندران رسیدگی شده بود درخواست اجرای حکم از دادسرای ساری به دادسرای نور ارجاع شد تا حکم قصاص نیابتا اجرا شود. با توجه به اینکه اولیای دم خواستار قصاص بودند از همه ظرفیتهای شهرستان از جمله آیتالله سجادی، امام جمعه شهر، اعضای شورای اسلامی شهر رویان و انجمن حمایت از زندانیان نور برای اخذ رضایت از اولیای دم مرحوم عبدالله حسینزاده استفاده شد. سیفی افزود: ابتدا یک مهلت سه ماهه برای تاخیر در اجرای حکم داده شد و در این سه ماه بیشترین تلاشها برای اخذ رضایت انجام گرفت و در نهایت دادستان محترم نور در راستای نیابت سابق، سهشنبه را به عنوان زمان اجرای حکم اعلام کرد.
رییس دادگستری نور ادامه داد: شب قبل از اجرای حکم آقای شالیکار، رییس محترم زندان نور همراه دیگر افراد با نفوذ تلاشهایی داشتند که این تلاشها منجر به این شد که خانواده مرحوم حسینزاده گفتند پای چوبهدار اعلام رضایت میکنند. در زمان اجرای حکم، اولیای دم آمدند و مادر مقتول گفت اگرچه من یک پسرم را در حادثه تصادف و پسر دیگرم را اینگونه از دست دادهام و سفره من خالی است، اما انتظار ندارم سفره کسی خالی شود. با وجهه مذهبی که در خانواده مقتول وجود دارد، اولیای دم پای چوبهدار آمدند و طناب را از گردن قاتل برداشتند و به صورت عملی و بعد هم به صورت کتبی رضایت خود را اعلام کردند و با این کار از قصاص قاتل فرزندشان گذشتند. از سوی دیگر پسرخاله مقتول در گفتوگو با خبرنگار مهر گفت: همهچیز برای اجرای حکم اعدام مهیا شده بود و مادر مقتول طناب را بر گردن قاتل انداخته بود اما سرانجام با زدن یک سیلی، قاتل فرزندش را بخشید. مادر قاتل نیز با تقدیر از خانواده مقتول از این اقدام خیرخواهانه شان قدردانی کرد. وی همچنین از اقدام برنامه 90 در برنامه دوشنبه برای جلب رضایت خانواده مقتول تشکر کرد.
از سوی دیگر قنبر قنبری، دادستان عمومی و انقلاب شهرستان نور درباره وضعیت بلال به فارس گفت: محکوم علیه با گذشت اولیای دم از قصاص رها شد اما پرونده از جنبه عمومی جرم به دادگاه کیفری ارسال شد تا نسبت به صدور حکم از جهت جنبه عمومی (اخلال در نظم جامعه) دادگاه حکم مقتضی را که عموما حبس طولانی است، صادر کنند و فعلا به زندان منتقل شد.
گفتوگو با عبدالغنی حسین زاده
همسرم خواب دید، بخشیدیم
عبدالغنی حسین زاده فوتبالیست مازندرانی در گفت و گو با ایسنا علت بخشش قاتل فرزندش را توضیح داد.
این ماجرا از کجا شروع شد؟
بگذارید ماجرا را از سال 1382 تعریف کنم. در آن سال یک موتوسوار که خلاف جهت خیابان حرکت میکرد با پسر 11 سالهام برخورد کرد و او را کشت! چهار سال بعد، پسر بزرگم که 18 سالش شده بود در چهارشنبه بازار «رویان» با دوستانش قدم میزد تا اینکه «بلال» به او تنه زد. بلال در حادثه تصادف موتوسیکلت با پسر کوچکم، ترک راننده بود. عبدالله (پسر بزرگ) از تنه بلال ناراحت شد و به او لگد زد. اینجا بود که جوان قاتل از جورابش یک چاقوی معمولی آشپزخانه بیرون آورد.
چطور شد که بلال دست به چاقو برد؟
بلال جوان بیتجربهیی بود و کار با چاقو را بلد نبود. او ناشی بود و برای همین پرید روی هوا و ضربهیی به پسرم زد که متاسفانه شاهرگش را قطع کرد. خودش هم فرار کرد ولی ماموران نیروی انتظامی او را در خانهاش دستگیر کردند. قاتل به مدت دو سال زندان بود و ما در دادگاه به دنبال پرونده بودیم. دادگاه در ساری بود که در آن قاتل ارتکاب جرم را انکار کرد، ولی قاضی به او گفت که قبلا اعتراف کرده و حالا اگر میخواهد بخشیده شود باید راستش را بگوید. در نتیجه اعتراف کرد.
درباره روند قضایی پرونده صحبت کنید.
شش سال گذشت. در این مدت قاتل در زندان نور اسیر بود و ما منتظر صدور حکم بودیم تا حکم صادر شود و به تایید دیوان عالی کشور برسد، شش سال طول کشید. در نهایت خرداد 92 حکم قصاص رسید، اما چون محرم بود، گفتیم که بهتر است اجرای آن بماند برای بعد. اجرای حکم به اسفند 92 موکول شد اما اینبار هم نخواستیم که در شب عید این کار را انجام دهیم. قرار شد حکم 20 فروردین 93 اجرا شود اما باز هم گفتند که حکم چند روز دیگر یعنی 26 فروردین میرسد.
چطور شد که تصمیم گرفتید قاتل پسرتان را ببخشید؟
همسرم واقعا آسیب دیده بود. من هر روز در مدرسه فوتبال مشغول بودم و با دیدن بچهها احساس میکردم که آنها هم فرزندم هستند اما همسرم در گوشه خانه بود و عکس بچهها را میدید و ناراحت میشد. این وضعیت ادامه داشت تا اینکه همسرم خواب دید. سه روز قبل از اجرای حکم، همسرم خواب دید که پسر بزرگم به پسر کوچکم میگوید به «مامان بگو انتقامجو نباشد، جای ما خوب است!» این خواب دل همسرم را کمی آرام کرد و گفتم که این طوری تا روز اجرای حکم میتوانیم بیشتر فکر کنیم. روز اجرای حکم هم خدا رحم به دل ما انداخت و قاتل را بخشیدیم.
آیا در این میان کسی هم پادرمیانی کرد ؟
رسانهها درباره ماجرا مطلب نوشتند و برنامه «90» هم قصه ما را پخش کرد. فردوسیپور با من تماس گرفت و درخواست کرد که از خون پسرم بگذرم. علی دایی و محسن بنگر هم زنگ زدند. امیر قلعهنویی هم دیشب (دوشنبه) زنگ زده بود. همه کسانی که زنگ زدند قولهایی دادند و گفتند که پول میدهند یا مدرسه فوتبال میسازند. ما انتظار هیچ پولی نداریم و فقط به خاطر رضای خدا این کار را کردیم. اگر کسی میخواهد برای بچههای شهر ما کاری کند مختار است و به ما مربوط نیست. ما از هیچ کس چیزی نمیخواهیم.