انقلاب ۵۷ و وجهه گمشده پاسپورت ایرانی
تصویر پاسپورت ایرانی در زمان محمدرضا شاه پهلوی (سمت راست) و نصویر پاسپورت ایرانی در زمان کنونی (سمت چپ)
رادیو فردا , فرین عاصمی :
پاسپورت یا گذرنامه فعلی ایرانی دفترچهای شرابی رنگ است که روی آن آرم جمهوری اسلامی ایران و نام کشور ایران درج شده است. پاسپورت ایرانی در زمان محمدرضا شاه پهلوی رنگی روشنتر داشت و روی آن آرم شیر و خورشید حک شده بود. روی آن هم با رنگ طلایی نوشته شده بود گذرنامه دولت شاهنشاهی ایران.
به نوشته روزنامه اطلاعات در شماره روز پنجشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۵۷ یعنی تنها ۹ ماه پیش از وقوع انقلاب اسلامی، مسافرت برای ایرانیها به اروپا جز برای کشورهای اروپای شرقی و سوییس و اتریش، بدون ویزا امکانپذیر بود.
مسافران ایرانی برای سفر به کشورهای ایالات متحده آمریکا، آرژانتین، برزیل، پرو، کانادا و همه کشورهای آمریکای لاتین حتما باید ویزا میگرفتند.
همچنین به نوشته روزنامه اطلاعات در سال ۱۳۵۷ مسافران ایرانی از میان کشورهای آفریقایی، برای سفر به اتیوپی، مراکش و تونس نیازی به ویزا نداشتند.
تایلند، سنگاپور، فیلیپین، هند، اندونزی، هنگکنگ و ژاپن هم از مسافران ایرانی ویزا نمیخواستند. اما ایرانیها برای سفر به کره جنوبی، چین، ویتنام و استرالیا باید ویزا میگرفتند.
اردشیر زاهدی، وزیر خارجه ایران در زمان محمدرضا شاه پهلوی و آخرین سفیر شاه در آمریکا به رادیو فردا میگوید از جمله کسانی است که در دورانی که وزیر خارجه ایران بوده، برای لغو ویزای ایرانیان برای سفر به کشورهای اروپایی مذاکره کرده است و میافزاید: «وقتی که من افتخار خدمت برای شاهنشاه و در وزارتخارجه ایران را داشتم معتقد بودم ما باید با دنیای آزاد رابطه داشته باشیم. اعلیحضرت شرافتمندانه از من پشتیبانی کرد و کار ما به اینجا کشید که تقریبا با تمام کشورها روابط سیاسی داشتیم و کشورهای اروپا تقریبا همه از ایرانیها ویزا نمیخواستند. پاسپورت ایرانی یک ویزای همهجایی بود. رنگ و قیافه آن مورد احترام بود. حالا من نباید بگویم ولی هرجا میرفتی خوشآمد میگفتند. به نظر من این کار لازم بود . خودم تلاش کردم و برای مملکت ما لازم بود. ایرانیها هم به من میگفتن هرجا که میروند خوشحالند و از این کار ممنوناند.»
اردشیر زاهدی در توضیح اینکه لغو ویزا برای سفر ایرانیها به اروپا و بعضی دیگر از کشورها چگونه امکانپذیر شد، میگوید تنها راه این مساله توافق دوجانبه بود و میافزاید: «هر کجا که ما این آزادی را داشتیم، کشورهای دیگر هم داشتند.»
اکبر هاشمی رفسنجانی، رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام در خردادماه سال جاری در جمع اعضای ستاد انتخاباتی خود برای انتخابات ریاستجمهوری سال ۹۲ گفت که ایران چه قبل و چه بعد از انقلاب افتخاراتی داشت که کتمانشدنی نیست و ایران کشوری عزیز بود.
آقای هاشمی همچنین گفت:«خودم با ماشین همه کشورهای اروپایی را گشته و رانندگی کرده ام. از این کشور به آن کشور که میخواستم بروم فقط پاسپورتم را نشان میدادم. اما حالا ایران به جایی رسیده که مردم میترسند همسر خودشان را با خود به سفر خارجی ببرند چون به آنها بیاحترامی میشود.»
در مقابل محمدرضا نقدی، رییس سازمان بسیج مستضعفین در آبانماه ۱۳۸۹ گفته بود ایرانیان به هر جای دنیا که سفر میکنند، فقط کافی است پاسپورت خود را نشان دهند تا ببینند مردم دنیا چقدر به آنها عشق و علاقه دارند.
علیاکبر امیدمهر، دیپلمات سابق جمهوری اسلامی و سرپرست سابق دفتر نمایندگی ایران در افغانستان، هند و پاکستان که در سال ۱۳۷۵ به اروپا پناهنده شد، در توضیح اینکه چه تفاوتی بین پاسپورت ایرانی قبل و بعد از انقلاب وجود داشته میگوید:« ما در زمان شاه با ۵۶ کشور قرارداد لغو روادید در مورد پاسپورت عادی داشتیم. با صد و سی کشور هم قرارداد لغو روادید سیاسی و خدمت داشتیم و دیپلماتهای آن زمان بدون اخذ ویزا میتوانستند به این کشورها سفر کنند.»
علیاکبر امیدمهر، دیپلمات سابق جمهوری اسلامی میگوید مجموعهای از اتفاقات و اعمال جمهوری اسلامی موجب کاهش ارزش پاسپورت ایرانی شد:« انقلاب ۵۷ و برنامه صدور انقلاب و رخدادهایی مثل گروگانگیری سفارت آمریکا و انفجار در تاسیسات فرانسویها و آمریکاییها در بیروت و کشف پاسپورتهای ایرانی نزد عاملین انفجار از سال ۱۳۵۹ به بعد، ارزش پاسپورت ایرانی را به یکباره به حد صفر نزدیک کرد. فرق بین زمان شاه و زمان بعد از انقلاب این بود که در زمان شاه دولت مقتدری در منطقه بود. روابط خوبی با کشورهای غربی و شرق داشت و یک موازنه مثبتی هم بین اتحاد جماهیر شوروی و غرب داشت. ایران احترام بینالمللی داشت و پول ایران ارزش داشت. ولی بعد از انقلاب، رفتار بینالمللی رژیم جمهوری اسلامی هم در منطقه و هم در دنیا، عدم رعایت قوانین بینالمللی باعث شد که رژیم جمهوری اسلامی ایران به صدور تروریسم متهم شود و همه این مسایل موجب شد ارزش پاسپورت ایران پایین بیاید.»
گروگانگیری سفارت آمریکا
روز سیزدهم آبانماه سال ۱۳۵۸ تعدادی از دانشجویان پیرو خط امام به سفارت آمریکا در تهران حمله کرده، از دیوار سفارت بالا رفتند و ۶۶ دیپلمات آمریکایی را به گروگان گرفتند.
گروگانگیری دیپلماتها و کارمندان سفارت آمریکا ۴۴۴ روز طول کشید و با پذیرش قرارداد الجزایر از سوی دولتهای ایران و آمریکا پایان یافت.
گروگانگیری دیپلماتها و کارمندان آمریکایی یکی از حوادثی است که از دید کارشناسان و تحلیلگران بر وجهه بینالمللی ایران تاثیر مهمی گذاشته است.
محسن میلانی، استاد علوم سیاسی در دانشگاه فلوریدای جنوبی که در زمینه بحران گروگانگیری و شکلگیری انقلاب اسلامی تحقیق کرده، درباره اهمیت گروگانگیری در تاریخ جمهوری اسلامی میگوید:« بعد از اینکه آیتالله خمینی گروگانگیری و حمله به سفارت آمریکا را تایید کرد، در یک سخنرانی گفت این انقلاب دوم ایران است و شاید از انقلاب اول ایران مهمتر باشد. دلیلش هم خیلی روشن است. با گروگانگیری جهت انقلاب ایران تغییر کرد. نه فقط دولت موقت بازرگان مجبور شد استعفا کند، چون آقای بازرگان که مخالف گروگانگیری بود و به درستی میگفت که این کار از لحاظ قوانین بینالمللی صحیح نیست، متوجه شد کوچکترین قدرتی در ایران ندارد. بعد از اینکه دانشجویان پیرو خط امام سفارت آمریکا را گرفتند، مدارکی را که از سفارت بدست آوردند، استفاده کردند تا مخالفین را ضعیف کرده و بعضی از آنها را مجبور کنند که از ایران فرار کنند. در حقیقت گروگانگیری را طرفداران آیتالله خمینی استفاده کردند تا بتوانند یک حکومت جدید اسلامی در ایران بوجود بیاورند. درست در دوران گروگانگیری است که قانون اساسی جدید تصویب میشود و به رفراندوم گذاشته میشود و ولایت فقیه بعنوان پایه و اساس نظام جدید معرفی میشود. در همان دوران صدام به ایران حمله میکند و نه فقط سیاست خارجی ایران عوض میشود، بلکه این مساله سیاست داخلی ایران را هم عوض میکند.»
دانشجویان پیرو خط امام به رهبری یک روحانی به نام محمد موسوی خویینیها به سفارت آمریکا در تهران حمله کردند. آقای موسوی خویینیها، از نزدیکان آیتالله خمینی بود و در دوران او پستهای مهمی چون نایب رییسی دوره اول مجلس شورای اسلامی، دادستانی کل کشور، نمایندگی دوره اول مجلس خبرگان و عضویت در شورای بازنگری قانون اساسی را برعهده داشت. او بعد از فوت آیتالله خمینی مدتی در مجمع تشخیص مصلحت نظام حضور یافت و بعدها نقش مهمی در پیروزی محمد خاتمی، در انتخابات سال ۱۳۷۶ ایفا کرد.
آقای موسوی خویینیها در سال ۱۳۵۸ بر این باور بود که دولت موقت مهدی بازرگان به طرز به گفته او خطرناکی به ایالات متحده آمریکا نزدیک شده و در صورتی که به محمدرضا شاه پهلوی اجازه ورود به آمریکا را بدهند، توطئهای سازمانیافته برای فروپاشی جمهوری اسلامی است. دانشجویان هوادار آیتالله خمینی به این نتیجه رسیده بودند که اشغال سفارت آمریکا بهترین راه برای مقابله با نزدیک شدن دولت موقت به آمریکا خواهد بود.
محسن میلانی، تحلیلگر مسایل ایران و استاد علوم سیاسی در دانشگاه فلوریدای جنوبی درباره تاثیر گروگانگیری بر وجهه بینالمللی ایران میگوید که این حادثه چهره جمهوری اسلامی را به شدت مخدوش کرد و میافزاید: «از لحاظ بینالمللی تا قبل از اینکه گروگانگیری رخ دهد، وجهه بینالمللی ایران چندان بد نبود. یک انقلابی شده بود و برای خیلی از کشورهای غربی جالب بود که انقلاب عظیمی در کشوری رخ داده. اما زمانی که تلویزیونهای غربی نشان دادند که عدهای ایرانی از دیوار سفارت آمریکا بالا میروند و چشمهای گروگانهای آمریکایی را بستند و به آنها بیادبی کردند، وجهه جمهوری اسلامی کاملا عوض شد و خیلیها در غرب به این نتیجه رسیدند که تندروها انقلاب ایران را بدست گرفتند.»
جان لیمبرت، از دیپلماتهای گروگانگرفته شده در سفارت آمریکا در تهران:« ما در دولت آمریکا حاضر بودیم با دستگاه جدید ایران به هر شکلی که باشد در صورتی که آنها بخواهند همکاری کنیم. مخصوصا مقداری قراردادهای نظامی داشتیم، فکر کردیم روابط طوری که قبلا بوده ادامه نخواهد داشت اما گروگانگیری تقریبا این فرصتها را از بین برد و بعد از این اتفاق امکان همکاری وجود نداشت.»
جان لیمبرت، دیپلمات آمریکایی و از دیپلماتهای حبس شده در واقعه گروگانگیری در سال ۱۳۵۸درباره تجربه شخصی خود از واقعه گروگانگیری به رادیو فردا میگوید:« من هیچ نظر بدی نسبت به ایران و مردم ایران نداشتم. قبل از آن اتفاق ۷ سالی هم در ایران زندگی کردم. این مسالهای سیاسی بود اما از نظر شخصی برخورد منفی در ایران با کسی نداشتم.»
دانشجویان پیرو خط امام سفارت آمریکا را لانه جاسوسی نامیدند و نخستین تحریمهای اقتصادی آمریکا علیه ایران در همین زمان وضع شد. تصرف سفارت آمریکا و به گروگانگرفتن کارکنان آن به مدت ۴۴۴ روز باعث پیدایش سالها دشمنی آمریکا علیه ایران، قطع تمام روابط و مصادره میلیونها دلار اموال ایران در خارج از کشور و طرد ایران از جوامع غربی شد.
بعضی از جامعهشناسان مهاجرت ایرانیها پس از انقلاب اسلامی از ایران را مهاجرتی بینظیر در تاریخ معاصر ایران دانستهاند.بعضی از جامعهشناسان مهاجرت ایرانیها پس از انقلاب اسلامی از ایران را مهاجرتی بینظیر در تاریخ معاصر ایران دانستهاند.
جان لیمبرت، از دیپلماتهای به گروگان گرفته شده درباره تاثیری که انقلاب ۵۷ بر وجهه بینالمللی ایران گذاشت، میگوید:« ما در دولت آمریکا حاضر بودیم با دستگاه جدید ایران به هر شکلی که باشد در صورتی که آنها بخواهند همکاری کنیم. مخصوصا مقداری قراردادهای نظامی داشتیم، فکر کردیم روابط طوری که قبلا بوده ادامه نخواهد داشت اما گروگانگیری تقریبا این فرصتها را از بین برد و بعد از این اتفاق امکان همکاری وجود نداشت.»
آقای لیمبرت در پاسخ به این سوال که در زمان محمدرضا شاه پهلوی که در سفارت ایران مشغول بهکار بود، صدور ویزای آمریکا برای ایرانیها به چه صورت بود، میگوید:« در آن زمان ما معمولا ویزای ۴ ساله و کثیرالمسافره به ایرانیها میدادیم. پاسپورت ایرانی اعتبار زیادی داشت. ایرانیهایی که با ویزای تحصیلی به آمریکا میآمدند و توریستهای ایرانی به اقتصاد ما کمک میکردند.»
مهاجرت ایرانیها
وقوع انقلاب اسلامی و جنگ هشت ساله ایران و عراق موجب مهاجرت تعداد زیادی از ایرانیها به خارج از کشور شد. در آن زمان تعداد زیادی به صورت قانونی یا غیرقانونی از طریق زمینی و یا هوایی ایران را ترک کردند.
نادر وهابی، جامعهشناس:« بزرگترین سرکوب سیاسی تاریخ معاصر ایران در سالهای دهه ۶۰ تا مرگ آیتالله خمینی است. بالاترین موج مهاجرت را در این سالها داریم.»
بعضی از جامعهشناسان مهاجرت ایرانیها پس از انقلاب اسلامی از ایران را مهاجرتی بینظیر در تاریخ معاصر ایران دانستهاند.
نادر وهابی، جامعه شناس، استاد دانشگاه و پژوهشگر مسائل مهاجرت در پاریس درباره آنچه آهنگ مهاجرت ایرانیها بعد از انقلاب اسلامی به خارج از کشور میخواند، میگوید: «خود انقلاب نمیتوانست این فضای منفی را ایجاد کند. اولین آهنگی که دافعه نسبت به انقلاب و جمهوری اسلامی با آن شروع میشود، گروگانگیری در سفارت آمریکا در تهران و به دنبال آن سقوط دولت بازرگان است. تا اینجا آهنگ مهاجرت خیلی محدود بود. از شهریورماه سال ۵۷ بخشی از مقامهای رژیم قبلی ایران را ترک کردند. گزارشی را که از سازمانهای پناهندگان گرفتم این موضوع را تایید میکرد. از وقتی که دولت بازرگان سقوط میکند، بخشی از مقامهای جبهه ملی ایران را ترک میکنند. بزرگترین سرکوب سیاسی تاریخ معاصر ایران در سالهای دهه ۶۰ تا مرگ آیتالله خمینی است. بالاترین موج مهاجرت را در این سالها داریم.»
از تعداد مهاجران ایرانی به خارج از کشور آمار دقیقی در دست نیست.
نادر وهابی، جامعهشناس و پژوهشگر مسایل مهاجرت درباره ویژگیهای جامعهای که تعداد زیادی از نخبگان و مردمش مهاجرت میکنند، میگوید:« اگر در جامعهای آهنگ چرخش نخبگان از پایین به بالا و برابری شانس در این جامعه برای تحصیلکردهها و نخبگان وجود نداشته باشد، این جامعه یا در معرض انقلاب سیاسی است یا انقلاب اجتماعی یا بخشی از این جامعه مهاجرت میکنند. چیزی که در ایران میبینیم.»
مقایسه دوران محمد خاتمی و محمود احمدینژاد
به اعتقاد بعضی از تحلیلگران محمد خاتمی، با سیاست تنشزدایی و بکارگیری لحن ملایم و سازگار با ادبیات بینالمللی چهره بهتری از ایران نزد افکار عمومی جهان نشان داد. با اینحال سیاست خارجی دولت محمود احمدینژاد نقطه مقابل سیاست خارجی دولت خاتمی بود.
حسین علیزاده، دیپلمات مستعفی ساکن نروژ در مقایسه وضعیت پاسپورت ایرانی و صدور ویزا برای ایرانیان در دوران محمد خاتمی و محمود احمدینژاد میگوید که در دوران خاتمی وجهه بینالمللی ایران تاحدودی ترمیم شد و میافزاید:« در دوران آقای احمدینژاد سیاست خارجی ایران بسیار وضعیت وخیمی پیدا کرد. کشورهایی مثل قرقیزستان و ترکمنستان و کشورهای آسیای میانه که با ایران قانون لغو روادید امضا کرده بودند، الزام گرفتن ویزا را دوباره برقرار کردند. ولی در دوران آقای خاتمی بهدلیل اینکه وجهه بینالمللی ایران تا حدی ترمیم شده بود، یکی از ابتکارهای خوبی که میکردند این بود که به هر تبعه ایرانی گذرنامه میدادند، به این ترتیب هم ورود آنها به ایران تسهیل میشد و هم سرمایه و علم و دانش خود را وارد میکردند.»
علیاکبر امیدمهر، دیپلمات سابق جمهوری اسلامی میگوید هم میگوید در دوران ریاستجمهوری محمد خاتمی ایران با ۵۳ کشور قرارداد لغو ویزا امضا کرد و میافزاید:« در زمان آقای احمدینژاد بخاطر نوع خطاب ایشان، انکار هولوکاست، برخورد با همسایهها، شرکت در محادلات عراق و افغانستان و سوریه و دخالت در کشورهای همسایه و دور زدن تحریمها، ارزش پاسپورت ایرانی پایین آمده بود.»
وضعیت کنونی
بر اساس طبقهبندی شرکت هنلی و شرکا، در سال ۲۰۱۳، سال گذشته میلادی، پاسپورت ایران از میان پاسپورت ۹۳ کشور جهان از نظر اعتبار در رتبه ۸۶ قرار دارد.
پاکستان، سومالی، عراق و افغانستان در انتهای این جدول هستند.
هنلی و شرکا یک شرکت بینالمللی است که در زمینه اقامت و شهروندی فعالیت میکند.
این شرکت سالانه گزارشهایی درباره اعتبار پاسپورت کشورهای مختلف جهان تهیه و منتشر میکند که به عنوان معیاری برای میزان اعتبار این کشورها در دنیا شناخته میشود.
عمار ملکی، دانشجوی دکترا و پژوهشگر علوم سیاسی در دانشگاه تیلبرگ هلند که از ۵ سال پیش با ویزای تحصیلی ایران را ترک کرده، درباره مشکلات گرفتن ویزای تحصیلی به رادیو فردا میگوید:« گاهی که مشکلات سیاسی پیش میآید مثلا بحث تحریمها شدیدتر میشد و روی بعضی رشتهها حساس میشدند گاهی حتی ویزای دانشجویی داده نمیشد. من این مشکل را نداشتم. ۵ سال پیش از ایران آمدم بیرون اما نکتهای که دیدم ویزای تحصیلی برای آمریکا بود. دانشجویانی که به آمریکا میروند بخاطر روابط خصمانه سیاسی ایران و آمریکا، به دانشجویان ایرانی ویزای یکبار ورود میدهند. آنها تا پایان تحصیل نمیتوانند از آمریکا خارج شوند و مثلا به دیدن خانوادههایشان در ایران بروند و ممکن است گاه این روند تا ده سال هم طول بکشد.»
عمار ملکی میگوید بخاطر بیاعتباری پاسپورت ایرانی، با مشکل گرفتن ویزا از کشور مصر مواجه شده و میگوید:« من خودم برای شرکت در یک کارگاه علمی که نهاد معتبری در حوزه دانشگاهی خودم برگزار میکند اقدام کردم و در رقابت سختی که بود، پذیرفته شدم. قرار است این کارگاه در ماه آینده در مصر برگزار شود و من از ۶ ماه پیش هر تلاشی برای گرفتن ویزای مصر کردم، موفق نشدم.»
اما مشکلات دانشجویان ایرانی در خارج از کشور به همینجا ختم نمیشود. به گفته عمار ملکی، دانشجوی دکترا و پژوهشگر علوم سیاسی در دانشگاه تیلبرگ هلند، دانشجویان زیادی در اروپا در حال تحصیل هستند که بعد از اتمام تحصیلاتشان ممکن است ویزای آنها تمدید نشود و مجبور به بازگشت به ایران شوند.
وعده حسن روحانی
حسن روحانی، رییسجمهوری اسلامی ایران اوایل خردادماه سال جاری درشبکه بینالمللی جامجم در گفتوگو با ایرانیان خارج از کشور قول داد افتخارات ایران، میراث فرهنگی ایران و فرهنگ ایرانی را برمیگرداند و گفت:« من قول میدهم احترام و ریسپکت را به پاسپورت ایرانی برگردانم.»
او همچنین گفت باید حد تخاصم با آمریکا را پایین آورد و دستکم آن را از تخاصم به تنش رساند.
حسین علیزاده، دیپلمات مستعفی میگوید اعتبار پاسپورت ایرانی با ارزش پول در ارتباط مستقیم است و باید دید حسن روحانی تا چه حد میتواند ارزش ریال را در سطح بینالمللی بالا ببرد. و میافزاید:« اگر این اتفاق بیفتد که مسلتزم بسیاری مقدمات مانند رفع تحریمها و راه افتادن اقتصاد کشور است شاید بتوان امید داشت گذرنامه ایرانی اعتباری پیدا کند. اگر بخواهم برای آن ظرف زمانی در نظر بگیرم، با فرض اینکه اقتصاد به جریان بیفتد، بعد از هشت سال و با اتمام دوره آقای روحانی شاید اندکی ارزش گذرنامه ایرانی بازگشته باشد.»
حسن روحانی در خردادماه در برنامهای در شبکه بینالمللی جامجم گفت برنامه دولتش این است که انزوا را از بین برده و به عبارت دیگر برنامهاش تعامل سازنده با جهان است و نه تقابل.
ایران و گروه ۵ بعلاوه یک سوم آذرماه سال جاری در ژنو به توافقی موقت در زمینه هستهای رسیدند. مدت زمان اجرای این توافقنامه موقت که از سی دیماه اجرایی شده، شش ماه تعیین شده است.
محسن میلانی، استاد علوم سیاسی در دانشگاه فلوریدای جنوبی با اشاره به توافق هستهای ایران و گروه پنج بعلاوه یک میگوید با این توافق وجهه بینالمللی ایران هنوز به دوران پیش از انقلاب برنمیگردد اما حسن روحانی میتواند آن را تاحدی بهبود ببخشد.
آقای میلانی میافزاید:« ضرر بزرگی که بعد از گروگانگیری به وجهه جمهوری اسلامی آمد، در دوران ریاستجمهوری آقای احمدینژاد بود. صحبتهایی که او در رابطه با هولوکاست و اسراییل کرد، ضربهای به وجهه جمهوری اسلامی بود. در این هشت سالی که ایشان حکومت کرد، وجهه جمهوری اسلامی بسیار پایین آمد. در این چهار ماه که حسن روحانی روی کار آمده با موافقت قرارداد هستهای بین ۶ کشور جهان و ایران تا حدی وجهه ایران بهتر شده. هنوز به دوران قبل از انقلاب برنمیگردد ولی کمکی که حکومت روحانی به ایران کرده، بیشتر از کاری است که احمدینژاد در هشت سال کرد.»
روز پنجم مهرماه سال جاری درحالیکه حسن روحانی و هیات همراهش در شصت و هشتمین مجمع عمومی سازمان ملل قصد بازگشت به ایران را داشتند، حسن روحانی و باراک اوباما برای اولین بار در تاریخ جمهوری اسلامی به عنوان روسای جمهوری ایران و آمریکا به صورت تلفنی با هم گفتوگو کردند. این مکالمه تلفنی که بعد از ۳۵ سال انجام شد، از سوی ناظران بینالمللی گامی مثبت برای تغییر وجهه بینالمللی ایران و خروج این کشور از انزوا تعبیر شده است.