خر گران شد - شوخی نمیکنم گزارشش جدی جدی است

خرگران شد

شنیدن فایل صوتی

می‌گویند انوشیروان عادل در برابر قصرش زنجیری داشت که هر کس ظلمی برش می‌شد، به درگاه قصر می‌آمد و این زنجیر برهم می‌سایید و شاه به دادش می‌رسید. نیمه شبی به ناگاه صدایی از زنجیر درآمد و شاه فهمید که کسی از سر تظلم زنجیر می‌ساید. نگهبانان رفتند و به نزد شاه بازگشتند که خری نیمه‌شب زنجیر می‌ساید.


عکس‌ها از اردوان روزبه

می‌گویند شاه دستور داد تا خر را به طویله شاهی ببرند و تا فردا تیمارش کنند. صبح انوشیروان امر کرد تا صاحب خر را که آشپزی بود بیابند و به نزدش آورند. از قرار این خر بیست سال برای این «گازر» بارهای سنگین جابه‌جا کرده‌بود و اینک چون پیر شده‌بود، رمق نداشت. اما چون آشپز خود نیز بضاعت چندانی نداشت، راهی جز باربری خر فرتوت نبود. می‌گویند انوشیروان چون قصه بشنید دستور داد که خر را به طویله قصر ببرند تا به آخر عمر تیمار کنند و پیر مرد نیز مورد عنایت او قرار گرفت و زر به او دادند که تا آخر عمر بخورد و رنج نبرد.

این ماجرا نقل به مضمون و برای تاکید به این مسئله بود که «خر» و نقش کلیدی‌اش را هیچگاه از خاطر نبریم. علی‌رغم آنکه این روزها به یمن صنعت و تکنولوژی راکبان دیگر گوشه چشمی به خر نمی‌کنند، اما با سهمیه‌بندی بنزین باز هم خر مورد توجه قرار گرفت و یکباره این باربر ساده دل و کم ارزش بهایی دو صد چندان پیدا کرد.

باور کنید گزارش کاملاً جدی است. بله، پس از سهمیه‌بندی بنزین نرخ «خر» در روستاها با جهشی یکباره در برخی مناطق، تا حدود چهار برابر گران شده‌است. در پشت این افزایش بها واقعیت نگران کننده‌ای نهفته است: روستاییان هم باور ندارند که این سهمیه‌بندی بر اساس کارشناسی و ارزیابی‌های دقیق صورت پذیرفته است.
در حالی که در لیست سهمیه سوخت وسایل نقلیه نگاه می‌کردم راهی چند روستای اطراف شدم. خیلی از روستاها حالا دیگر چیزی بین شهر و روستا شده‌اند. ترکیبی نیم بند که در بهره‌مندی از امکانات شهری، روستایی طلقی شده اما در پذیرش فرهنگ‌های غیر سازگار و مشکلات شهر نشینی، شهری به نظر می‌آیند و این در روستا‌هایی که به کلان شهرها نزدیک‌تر هستند عینیت بیشتری هم به خود گرفته است.

فکر کنید در روستاهایی مانند «حصار گلستان» واقع در یکی از ییلاق‌های نزدیک مشهد نرخ زمین متوسط متری نیم میلیون تومان است. در حالی که مردمش علی‌رغم هجوم گردشگران مذهبی عرب از کشورهای حاشیه خلیج فارس از هرگونه امکانات شهری و عمومی محروم هستند و باید به دلیل مشکلات مالی این زمین‌ها را بفروشند و رو به حاشیه‌نشینی در کلان شهری غیر قابل کنترل مانند مشهد بیاورند. اینک بحران فرار از روستاها با داستان بنزین سرعتی بیشتر به خود گرفته است.

داشتم راجع به بنزین، موتور سیکلت و سهمیه روزی یک لیتر برای روستایی‌هایی صحبت می‌کردم که فاصله‌شان تا جایی که بتوانند مایحتاج روزانه‌شان را تامین کنند، حدود چهل تا پنجاه کیلومتر است. برای قدم اول، رفتم روستای «ازغد» زادگاه تئوریسن جناح راست، کسی که آخرین بار عکس یادگاری‌اش را در دانشگاه تهران با کهنه ساندینیست نیگاراگوئه دیده بودم؛ دکتر رحیم پور ازغدی. این روستا تا شهر مشهد حدود سی کیلومتر فاصله دارد. اگرچه که جاده‌ای آسفالت راه مواصلاتی آن به مشهد است اما به هر حال شصت کیلومتر رفت و برگشت بیشتر از سهمی است که برای موتورسیکلت روستاییان «ازغد» در نظر گرفته شده. این روستا برغم این که به لحاظ موقیعیت و تعداد جمعیت در حد 500 خانوار است اما بسیاری از مایحتاج روزانه مردم باید از شهر مشهد تامین شود.

در دیگر روستاهای اطراف مشهد مانند«مایون علیا»، «مایون سفلا»، «جاغرق» و «عنبران» اوضاع به همین ترتیب است؛ نیمه شهرهایی که عمده امکاناتشان به صورت خرده باید از شهر مشهد تامین شود. روح اله که با موتور از جاده روستای مایون علیا بالا می‌آمد قبول مصاحبه کرد. این جوان اشاره می‌کرد که پس از سهمیه‌بندی بنزین، بسیاری از اقلام مصرفی و مایحتاج روزانه در روستا گران شده و موج تازه‌ای از بنزین دزدی اتومبیل‌ها شروع شده است. او می‌گوید که این گرانی بر همه اقلام تاثیر گذاشته است حتا «خر». نرخ خر در این روستا حدود سی تا پنجاه هزار تومان بوده که اینک تا حدود دویست هزار تومان خرید و فروش می‌شود.

به نظرم آمد شاید کمی روح اله اغراق کرده باشد. اما وقتی سری به مایون سفلا می‌زنم، سید مهدی یکی از اهالی روستا در پاسخ سوالم که در مورد افزایش قیمت «خر» است، کلی می‌خندد و می‌گوید مگر شما شهری‌ها هم سر و کار با خر دارید که دنبال نرخش هستید؟ سید مهدی می‌گوید که بعد از گران شدن بنزین همه چیز گران شده، طبیعی است که خر هم گران شود.


اما بنزین دزدی یکی دیگر از بحث‌های است. ظاهر امر این است که این داستان نبود سرعت عمل در برنامه‌ریزی و تصمیم‌گیری که تا پایان سال هرگونه سهمیه آزاد بنزین را منتفی کرده‌است. به انواع بزهکاری‌های مشمول زندگی در کشورمان «بنزین دزدی» را هم افزوده است.

با پیرمردی هم در جاده روستایی «خلج» صحبت کردم که یک فروشگاه روستایی دارد و هر روز برای خرید به شهر می‌آید. او می‌گفت که از ترس این که بنزین سهمیه‌اش تمام نشود، یک بار در میان راه بنزین آزاد با قیمت لیتری 500 تومان می‌زند. علی تدارکات می‌گوید که بعد از سهمیه‌بندی بر روی قیمت اجناسش حدود سی درصد افزوده است و اگر بنا باشد بعد از این بنزین نباشد، باز هم بر روی قیمتش خواهد کشید.

موج تازه کسب در آمد این روزها در پمپ بنزین‌ها است که با طرحی نانوشته بین برخی گارگران پمپ بنزین و تاکسی‌دارهای دوگانه سوز، بنزین‌شان را به نرخ آزاد که خود کارگران هم تعیین کننده قیمت آن هستند، راه افتاده‌است. این نرخ معمول بین دویست تا پانصد تومان متغیر است.

علی تدارکات می‌گوید از گران کردن جنس‌اش راضی نیست اما راهی ندارد. او هم به تازگی به خر سواری رو آورده است و می‌گوید که نرخ خر نسبت به نوع و کیفیت آن تفاوت می‌کند؛ درست مانند ماشین. او نیز ضمن اشاره به افزایش بهای «خر» می‌گوید: الان در روستای ما خر خوب تا سیصد هزار تومان معامله می‌شود.
این در حالی است که با چند پمپ بنزین در سر راه که صحبت می‌کردم. آنها ضمن اظهار بی اطلاعی از افزایش نرخ خر می‌گفتند که هر روز با مشکل کمبود بنزین روستاییان دست به گریبانند و تاکنون راه حلی جلوی پای آنان گذاشته نشده‌است.

تماسی با مسئول روابط عمومی شرکت نفت داشتم. او اشاره می‌کرد که احتمال تغییر در سهمیه‌بندی اگر هم وجود داشته باشد برای تمامی اقشار است و بنا نیست تفاوتی بین روستایی و شهری وجود داشته باشد.
به این ترتیب با افزایش نرخ برخی کرایه‌ها در حمل و نقل و کمبود بنزین که حتماً نمود آن به زودی و بعد از اتمام کامل موجودی سهمیه روستاییان یا شهر نشینان خود را نشان خواهد داد؛ موج تازه گرفتاری آنها و شاید افزایش مجدد نرخ «خر» را شاهد خواهیم بود.

درست در سطرهای پایانی این گزارش بودم که یک اس ام اس از دوستی برایم رسید. او با خطوط و اعداد شکل خری را درست کرده بود و زیر آن نوشته بود: تاکسی یونجه سوز، کم مصرف، طرحی تازه از دولت مهر ورز! این‌گونه که پیداست به ارزش افزوده «خر» فقط روستاییان ما پی نبرده‌اند و لابد ما هم به زودی این تاکسی کم مصرف را در شهرها خواهیم دید.

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.